محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۹:‌ غزل هزارهٔ دیگر؛ از محمدسعید میرزایی

اوایل دههٔ هشتاد در دوران نوجوانی پای ثابت جلسات ادبی بودم و در آن جمعی که شعر موزون به هیچ گرفته می‌شد، حرف از پدیده‌ای در غزل امروز بود به اسم محمدسعید میرزایی. کسی که غزل روایت را پی گرفته است، می‌تواند از کلمات امروزی در غزل استفاده کند و مانند داستان غزل بگوید. از وزن‌های جدید در غزل استفاده می‌کند و توانایی خارق‌العاده‌ای در استفاده از قوافی سخت دارد. گذشت و دانشجو شدم و تهران و خیابان انقلاب و فروشگاه خانهٔ شاعران و «الواح صلح» از میرزایی. کتابی ضخیم پر از شعر زخیم (پر از زخم). با هم‌اتاقی‌ام در خوابگاه می‌خواندیم و می‌خندیدیم به بازی‌های زبانی بی‌موردی که انجام می‌داد: بعدتر کتاب «مرد بی‌مورد»ش را نیز خواندم و اندکی از «الواح صلح» قابل تحمل‌تر بود. در الواح صلح، یکی از غزل‌ها ردیفش «خون و استفراغ» بود و اگر درست خاطرم باشد آخرین بیت‌اش این بود: «فعل فعل فعلاتن، فعل فعل فعلات/صدای نالهٔ غوکان و خون و استفراغ».

ادامه مطلب...
۱۸ آبان ۰۲ ، ۰۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۸: ایرانی که می‌تواند بگوید نه؛ از رضا ثانی

چرا این کتاب را خریدم؟ یادم نمی‌آید. شاید به خاطر عنوانش بود. آخر وقتی به ایران سفر می‌کنم آنقدری وقت تحقیق ندارم. معمولاً به چند کتابفروشی می‌روم و از روی عنوان کتاب سریع باید تصمیم بگیرم آن را بردارم یا نه. به وزن و حجم بیشتر از قیمت فکر می‌کنم چرا که شوربختانه به خاطر سقوط ارزش ریال فاصلهٔ قیمت دلاری و ریالی کتاب آنقدری زیاد است که گاه خرید چند کتاب فارسی هم‌قیمت یک کتاب چاپ امریکا هم نمی‌شود. همین می‌شود که اخیراً از بسیاری از کتاب‌هایی که خوانده‌ام نالیده‌ام: سعی کرده‌ام از دیدگاه‌های مختلف بخوانم و بر اساس سوگیری پیشین نظر ندهم.

ادامه مطلب...
۱۶ آبان ۰۲ ، ۰۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۷: فوکو در ایران؛ از بهروز قمری تبریزی

میشل فوکو متفکر به‌نام فرانسوی قصد می‌کند از نزدیک وقایع انقلاب ایران را دنبال کند. به هر دری می‌زند هیچ نشریه‌ای به او مأموریت نمی‌دهد جز یک نشریهٔ کمتر شناخته‌شدهٔ ایتالیایی. او دو بار به ایران سر می‌زند و انقلاب ایران را «دمیدن روح در جهان بدون روح» و «معنویت سیاسی» می‌نامد. بعد از چند ماه که اتفاقاتی مانند حذف مخالفان و تغییر قوانین حمایت از خانواده و حجاب اتفاق می‌افتد فوکو مورد حملهٔ دیگر متفکران قرار می‌گیرد. خاصه آن که خود فوکو علناً همجنس‌باز بود و بعدها بعد از مرگش در اثر ایدز، حرف و حدیث‌هایی در مورد بچه‌بازی او هم آمده است. بگذریم؛ فوکو هیچ واکنشی به انتقادها نداد و حرفش را پس نگرفت. حرف‌های او فراموش شد تا ۱۱ سپتامبر. انبوه مقالات و کتاب‌ها آمد به این عنوان که همین تفکر فوکو و به رسمیت شناختن بنیادگرایی اسلامی باعث شده است به القاعده و طالبان برسیم. قمری تبریزی، پژوهشگر ساکن امریکا، در این کتاب که به انگلیسی نوشته است بر آن است که بگوید شناخت نادرست منتقدان از وضعیت ایران و حرف‌های فوکو باعث تحلیل‌های بسیار نادرست شده است.

ادامه مطلب...
۱۵ آبان ۰۲ ، ۲۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۶: خنده در برف؛ از عباس صفاری

مرحوم عباس صفاری ساکن لس‌آنجلس بود و کتاب‌هایش در ایران منتشر می‌شد. خیلی از ایشان تعریف شنیده بودم و منتقدان به‌نامی او را ستوده‌اند اما من هر چه تلاش کردم نتوانستم با زبان و جهان این شاعر ارتباط بگیرم. اگر حرف منتقدان را نادیده بگیرم، به نظرم اصلاً این شعرها خوب نیستند. بخشی از یکی از شعرهای صفاری در مجموعهٔ دیگری را اتفاقی دیدم و به نظرم تصویر جالبی داشت:

 

از هزاران زنی که فردا
پیاده می‌شوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند

 

مثلاً در همین نمونهٔ بالا نمی‌فهمم چرا نباید بنویسد «از قطار پیاده می‌شوند». تکرار زیاد ساختارهای نحوی ناآشنا در این مجموعه برای من آزاردهنده بوده است و حتی نتوانستم همهٔ شعرهای این مجموعه را کامل بخوانم.

۱۲ آبان ۰۲ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۵: تاریخ ایران مدرن؛ از یرواند آبراهامیان

«با این همه، من چنین خطری را می‌پذیرم و بنا را بر این می‌گذارم که اگر اتفاق خارق‌العاده‌ای رخ ندهد، جمهوری اسلامی تا آینده‌ای معلوم دوام خواهد داشت؛ گیرم هیچ دولتی تا ابد پایدار نمی‌ماند.» (ص ۱۳)

این کتاب را آبراهامیان در اواسط دولت احمدی‌نژاد (سال ۲۰۰۸) نگاشته است و سعی بر آن داشته است که روند مدرن شدن دولت ایران را از یک ساختار کاملاً سنتی در زمان قاجار تا ساختاری کاملاً مدرن در جمهوری اسلامی تا آغاز دولت احمدی‌نژاد بررسی نماید. چیزی که از این کتاب برمی‌آید آن است که به تدریج ساختارهای دولت مدرن در ایران ریشه‌دارتر شده‌اند. جمهوری اسلامی نه تنها بوروکراسی موجود در دولت پهلوی را برنچید، بلکه به آن دامن زد و به همین خاطر در بسیاری از شاخص‌ها مانند نرخ سواد، نرخ مرگ نوزادان، نرخ تحصیلات تکمیلی و امثالهم در دنیا زبان‌زد شد. تمرکز این کتاب بیشتر بر شاخص‌های دولت مدرن است و کمتر به جزئیات حوادث و بررسی علت‌ها می‌پردازد ولی خواندن چند نکتهٔ چه بسا تکراری برای من شایان توجه بوده است. مثلاً این نکته که پهلوی در ایجاد عدالت اقتصادی چنان آسیبی رساند که با انقلاب سفید عملاً طبقهٔ طرفدار خود را هم از دست داد و با گسترش حاشیهٔ شهر عملاً بر مخالفانش افزود. حزب توده هم به خاطر نشانه‌های وابستگی‌اش به شوروی عملاً میدان را به ملی‌گراها داد. شکست ملی‌گراها میدان را به اسلام‌گراها داد و در عمل باعث انقلاب اسلامی شد. به نظر آبراهامیان، انقلاب اسلامی ادامهٔ طبیعی روند تاریخی نهضت ملی شدن نفت بوده است. 

هنوز پرسشی بزرگ برای من مطرح است و آن ظهور تک‌چهره‌هایی در تاریخ معاصر است که کنش‌های آنان فراتر از پتانسیل زمانهٔ خودشان (حداقل در ظاهر) به نظر می‌آید. به نظرم نوع کنش‌های رضا پهلوی، مثلاً همراهی‌اش با روحانیت در آغاز و سپس کنار زدن آن‌ها، عملیات گستردهٔ عمرانی در کشور و سرعت عجیب و غریب مدرن‌سازی کشور از یک کهنه‌سرباز کم‌سواد (اگر نگوییم بی‌سواد) بسیار دور از ذهن می‌رسد. رضا پهلوی چه در حرکت‌های مثبتش مانند عملیات گستردهٔ عمرانی و گسترش سازمان‌های مدرن چه در حرکت‌های منفی‌اش مانند علاقهٔ عجیبش به زمین‌خواری یا حذف مخالفانش چنان چشمگیر عمل کرده است که پنداری مدت فعالیتش در رأس سیاست ایران دهه‌های طولانی بوده است اما خوب که می‌نگریم در خوش‌بینانه‌ترین حالت دو دهه در ایران نقش‌آفرینی کرده است.
 

۱۰ آبان ۰۲ ، ۰۲:۵۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۴: بیرون در؛ از محمود دولت‌آبادی

این داستان بلند را دولت‌آبادی به سال ۹۷ (یعنی هفتاد و هشت سالگی)‌ نوشته است. متأسفانه انتخاب نادرست زبان روایت (سبک زبانی که بیشتر به درد کلیدر و جای خالی سلوچ می‌خورد) و نداشتن داستان منسجم و نبود شخصیت‌پردازی این کار را بیشتر شبیه به تمرین نوشتن کرده است تا داستانی قابل توجه. حس می‌کنم از جلد سوم به بعدِ «روزگار سپری‌شده مردم سال‌خورده» دولت‌آبادی در سبکی از نوشتن گیر کرده است که معلوم نیست دنبال جذب چه مخاطبی است.
 

۰۹ آبان ۰۲ ، ۰۵:۴۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

سیاه‌مشق ۸۰


زیبایی تو 
بمب ساعتی است
و من
محکومی که عاشق جلادش شده
به ثانیه‌شمار این بمب ساعتی نگاه می‌کنم

 

مردمک راست: صفر دقیقه
مردمک چپ: صفر ثانیه



گُر می‌گیرم
بیا و لااقل 
تکه‌های تنم را از این خیابان بردار

ادامه مطلب...
۰۵ آبان ۰۲ ، ۲۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۳: فروپاشی؛ از هدی صابر

هدی صابر از فعالان ملی-مذهبی و از گردانندگان نشریهٔ «ایران فردا» بود که ظاهراً بر اثر اعتصاب غذا در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دچار ناراحتی قلبی شد و در خرداد ۱۳۹۰ از دنیا رفت. این کتاب حاصل نوشته‌های او در سال ۱۳۶۰-۱۳۶۱ است که یکی از هم‌فکران او، سعید مدنی،‌ مقدمه‌ای بر آن نوشته و اخیراً منتشر شده است.

ادامه مطلب...
۰۴ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

سیاه‌مشق ۷۹

 

دلم از
جای خالی‌ات
پر است


هنوز رفتنت را
مرور می‌کنم

این که کفش‌هات 
قدم روی چشمم گذاشتند
و باران
بی‌اجازه از ابرها
بارید

ادامه مطلب...
۰۲ آبان ۰۲ ، ۲۲:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۲: توسعه و خوشبختی در میان ایرانیان؛ از محمد سمیعی

 

در آغاز کتاب با این مسأله شروع می‌شود که چرا خودکم‌بینی و احساس بدبختی در ایرانیان وجود دارد. سپس به بسط تعریفی خوشبختی (well being) می‌پردازد و نگاهی به آمارهای بین‌المللی می‌کند که در سال‌های مختلف قبل و بعد از انقلاب گرفته شده است و همه‌اش نشان‌دهندهٔ نمودار پایای احساس عدم خوش‌بختی ایرانیان حتی بیشتر از بسیاری از کشورهای با اقتصاد ضعیف‌تر است. سپس نویسنده به تحلیل‌های جامعه‌شناختی غربی‌ها در مورد دلایل احساس خوشبختی می‌پردازد. تا اینجای کار امید یک کتاب خوب می‌رود اما  در ادامه نویسنده شروع به قلم‌فرسایی در مورد پیشینهٔ سرمایه‌داری و مارکسیسم و سراب هر دو می‌کند که در واقع ربطی مستقیمی به اصل موضوع کتاب ندارد. خلاصهٔ حرفی که می‌خواهد بزند آن است که نبود آزادی بیان در ایران (به معنای درست آن) و تهاجم رسانه‌ای به ایرانیان و تصویرسازی آرمان‌شهری که وجود خارجی ندارد همراه با ماهیت کمال‌خواهانهٔ ملت ایران ما را به این نقطه رسانده است. در نهایت نویسنده پیشنهاد به بسط پروژهٔ امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و آن را بومی‌ترین نوع آزادی بیان می‌بیند که با آن جامعه ترقی بیشتری خواهد داشت و مردم به خاطر حس خفقان کمتر دچار احساس بدبختی خواهند کرد.

مشکل اصلی کتاب آن است که بیشتر از نیمی از آن ربطی به عنوان کتاب ندارد. جاهایی هم شعارزده است و پنداری تریبون حکومت برای تبلیغ شعارهایش است (از کتاب شبه‌علمی قاعدتاً نباید چنین انتظاری داشت).
 

۰۲ آبان ۰۲ ، ۰۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی