این کتاب را اتفاقی از حراجی کتاب کتابخانهٔ شهر لوسآلتوس پیدا کردم و از عنوانش خوشم آمد. به خاطر آن که سوگیری نسبت به نویسنده و محتوا نداشته باشم، بیدرنگ شروع به خواندن کردم و هر چند کند، اما بالاخره کتاب را به انتها رساندم.
این کتاب را اتفاقی از حراجی کتاب کتابخانهٔ شهر لوسآلتوس پیدا کردم و از عنوانش خوشم آمد. به خاطر آن که سوگیری نسبت به نویسنده و محتوا نداشته باشم، بیدرنگ شروع به خواندن کردم و هر چند کند، اما بالاخره کتاب را به انتها رساندم.
این کتاب ادامهٔ روند مقالات و جستارهای عبدالکریمی در راستای بحث در مورد امر دینی، نقد تئولوژی و نظام تئولوژیک در زمانهٔ ماست. او ضمن نقدهایی به نحوهٔ رویارویی شهید مطهری نسبت به امر دینی و فروکاست آن به تحلیل جدلی تئولوژیک، در یکی دیگر از مقالاتش امکان حکومت دینی را امری برساخته و متناقضنما میداند. او مسألهٔ حکومت دینی به معنای اعم و جریانهایی مانند اخوانالمسلمین یا ولایت فقیه (برگرفته از آرای آقایان نراقی و خمینی) را نوعی واکنش به فراگیری جهان مدرن میداند. به نظر عبدالکریمی، حکومت و سیاست از اساس امری عرفی است که برای مدیریت جامعهٔ انسانی مورد نیاز هستند اما دین امری مربوط به ساحت قدسی است که بخش کوچکی از زیست روزمرهٔ جوامع انسانی را تشکیل میدهد. او سپس نقبی به آرای علامهٔ طباطبایی میزند که در شریعت اسلامی بحثی در مورد اَشکال حکومت نیامده است.
این کتاب، جلد دوم از مجموعهٔ دوجلدی است که در واقع مجموعهای از گفتارها و مقالات عبدالکریمی از دههٔ هشتاد تا اوایل دههٔ نود خورشیدی را در برمیگیرد. حرف اصلی در واقع ادامهٔ مطالب جلد اول است ناظر به این که نگاه تئولوژیک به مقولهٔ دین و جامعه، نگاهی ایستا و بر اساس رویکرد ذاتگرایانهٔ ارسطویی است که در آن امر تاریخی به صورت پدیدارشناسانه مورد تدقیق قرار نمیگیرد و قرار بر آن است که برخی باورهای پیشینی به هر نحوی حتی اگر شده جدلی مورد اثبات قرار بگیرد. در این مجموعه، عبدالکریمی اشاره به دروغسازی مقدس یا تاریخسازی ناخودآگاه در فرآیند تئولوژیک میکند. مانند بسیاری احادیث در مورد گریهٔ افرادی مانند حضرت نوح و حضرت محمد و حضرت علی قبل از اتفاق کربلا بر عزای سیدالشهدا که ظاهراً همهٔ آن روایتها بعد از اتفاق کربلا روایت شدهاند یا روایتهایی دربارهٔ میلاد موعود. بحث تاریخسازی تئولوژیک در این کتاب مورد نقد یکی از استادان فلسفهٔ علم دانشگاه مفید قرار میگیرد و عبدالکریمی پاسخ ۱۸۰ صفحهای به آن نقد میدهد که بیش از اندازه تخصصی و درازدامن است. به نظرم خواندن «ما و جهان نیچهای» قبل از این کتاب برای فهم بهتر مطالب کمک بسیار خواهد کرد.
پینوشت: پیشنهاد میکنم سخنرانی ماه محرم ۱۴۰۰ عبدالکریمی در مورد امام حسین را گوش کنید.
https://www.aparat.com/v/UOTsp
این کتاب مجموعهٔ مقالات عبدالکریمی است که از اوایل دههٔ هشتاد خورشیدی تا اواسط دههٔ نود است. به معنایی کاملاً غیرفنی و نادقیق، عبدالکریمی از شاگردان داوری اردکانی و تحت تأثیر اندیشههای هایدگر است. به نظرم نقطهٔ توفیق عبدالکریمی در آن است که توانسته نخ نامرئی بحرانهای عمیق روزگار را با بحرانهای روساختی روزمره نشان دهد. بی آن که تفسیر به رأیی داشته باشم (اگر چه حرفهای بسیاری دارم اما هم هراس از گستاخی در نظرپراکنی نادقیق دارم هم حوصلهاش را ندارم!)، بخشهایی از کتاب را به صورت گزیدهشده و پارهپاره آوردهام. کوتاه سخن آنکه، این کتاب واقعاً عالی است و خواندنش را توصیه میکنم.
حاشیهٔ پیش از متن آن که آقای سعید زیباکلام برادر صادق زیباکلام است و خواهرش مرحومه فاطمه زیباکلام هم استاد دانشگاه بوده است. این دو برادر اصلاً شبیه هم فکر نمیکنند. مثلاً همان موقعی که صادق در طرفداری از برجام بحث تاریخ آمریکاستیزی جمهوری اسلامی را برمیشمرد، سعید با موشکافی بند به بند تعهدات ایران در برجام بر آیندهٔ کشور میگریید. سعید خاستگاه عدالتخواهی دارد و به همین خاطر اخیراً به خاطر انتقادات زیادش تا حدی مغضوب واقع شده است اما صادق بیشتر غربگراست و «ما چگونه ما شدیم»طور.
میشل فوکو متفکر بهنام فرانسوی قصد میکند از نزدیک وقایع انقلاب ایران را دنبال کند. به هر دری میزند هیچ نشریهای به او مأموریت نمیدهد جز یک نشریهٔ کمتر شناختهشدهٔ ایتالیایی. او دو بار به ایران سر میزند و انقلاب ایران را «دمیدن روح در جهان بدون روح» و «معنویت سیاسی» مینامد. بعد از چند ماه که اتفاقاتی مانند حذف مخالفان و تغییر قوانین حمایت از خانواده و حجاب اتفاق میافتد فوکو مورد حملهٔ دیگر متفکران قرار میگیرد. خاصه آن که خود فوکو علناً همجنسباز بود و بعدها بعد از مرگش در اثر ایدز، حرف و حدیثهایی در مورد بچهبازی او هم آمده است. بگذریم؛ فوکو هیچ واکنشی به انتقادها نداد و حرفش را پس نگرفت. حرفهای او فراموش شد تا ۱۱ سپتامبر. انبوه مقالات و کتابها آمد به این عنوان که همین تفکر فوکو و به رسمیت شناختن بنیادگرایی اسلامی باعث شده است به القاعده و طالبان برسیم. قمری تبریزی، پژوهشگر ساکن امریکا، در این کتاب که به انگلیسی نوشته است بر آن است که بگوید شناخت نادرست منتقدان از وضعیت ایران و حرفهای فوکو باعث تحلیلهای بسیار نادرست شده است.