چرا این کتاب را خریدم؟ یادم نمیآید. شاید به خاطر عنوانش بود. آخر وقتی به ایران سفر میکنم آنقدری وقت تحقیق ندارم. معمولاً به چند کتابفروشی میروم و از روی عنوان کتاب سریع باید تصمیم بگیرم آن را بردارم یا نه. به وزن و حجم بیشتر از قیمت فکر میکنم چرا که شوربختانه به خاطر سقوط ارزش ریال فاصلهٔ قیمت دلاری و ریالی کتاب آنقدری زیاد است که گاه خرید چند کتاب فارسی همقیمت یک کتاب چاپ امریکا هم نمیشود. همین میشود که اخیراً از بسیاری از کتابهایی که خواندهام نالیدهام: سعی کردهام از دیدگاههای مختلف بخوانم و بر اساس سوگیری پیشین نظر ندهم.
خب چرا این حرفها را نوشتم؟ این کتاب ربط زیادی به عنوانش ندارد. اساساً کتاب در مورد اسرائیل است. این کتاب ظاهراً به صورت جزوهای در انتشارات ارتش جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۰ منتشر شده است و بعدها در سال ۱۳۸۴ کانون اندیشهٔ جوان آن را منتشر کرده است. کتاب اطلاعات جالبی دارد که عمدهاش را به لطف اتفاقات شوم اخیر ناچار به فهمیدنش شدم (مثلاً این که فرق لیکود با حزب زیتون چیست) و البته این که استاد راهنمای دو سال اول دکتریام فرزند معاون سابق یاسر عرفات در فَتَح بوده بیتأثیر در اطلاعاتم نبوده است. اما این کتاب هر جا حال کرده ارجاع داده هر جا حال نکرده مخاطب را به امان خدا سپرده است. جاهایی شعار داده، جاهایی به جای دادن اطلاعات، سریع از مسأله گذشته. پنداری سخنرانیای بوده که به کتاب تبدیل شده است. شاید هم از این جزوههای سازمانی برای تنویر افکار کارمندان. از حق نگذریم یک جای کتاب خوب پیشبینی کرده بود: همین اختلافات درونی احزاب مختلف در اسرائیل به علاوهٔ بیانگیزگی جوانان نسل جدید از جنگ، در آینده اسرائیل را دچار مشکلات درونی و فروپاشی از درون میکند. نمونهٔ این اتفاقات قبل از جنگ اخیر در تظاهرات مردم اسرائیل نسبت به نتانیاهو دیدیم.
خلاصه از اینها که بگذریم کماکان کتاب «متاستاز اسرائیل» از کورش علیانی را با همهٔ نقصهای روایتش پیشنهاد میکنم. حداقلش این که کتاب بهروز است. مستند «وداع با اسلحه» را اخیراً سازندهاش «سفیرفیلم» به صورت رایگان گذاشته است و آن هم اطلاعات جالبی دارد.