قطعیت صرفاً یک فکر است نه واقعیت. چیزی در جهان فیزیکی قطعی نیست. تلاش بیشتر برای رسیدن به قطعیت در مورد هر تصمیمی، ما را به دام بی‌تصمیمی و وسواس فکری می‌اندازد. اگر تلاش کنیم همیشه به راه‌های مطمئن‌تر کم‌خطر روی بیاوریم، در واقع راه پیشرفت و خلاقیت را بسته‌ایم. تصمیم نگرفتن خودش یک تصمیم است که باعث اضطراب و هیجانات ناخواسته می‌شود.

اکثراً پیشنهاد می‌کنند که «بگذار بگذرد» (Let  it go) که اتفاقاً غلط است بلکه «بگذار بماند» (Let it be) راه بهتری است. در کتاب قبلی این دو نویسنده که فرصت نوشتن درباره‌اش نکردم، با عنوان «غلبه بر افکار مزاحم ناخواسته»، از استعارهٔ جالبی استفاده شده است: فرض کنید قرار مهمی دارید و به سرعت در حال رانندگی هستید که فضلهٔ پرنده روی شیشه می‌افتد. اگر برف‌پاک‌کن را بزنید، گند همه جا را می‌گیرد. اگر بایستید و با پارچه تمیزش کنید، از قرار جا می‌مانید. فکرهای مزاحم شبیه به همان فضلهٔ پرنده است. کاری‌شان نمی‌شود کرد. باید با آن‌ها ساخت.  بررسی کردن‌های ناتمام، مشورت گرفتن‌های بی‌فایده از دیگران (اطمینان خاطر تهی!) و امثالهم به اضطراب بیشتر می‌انجامد و بی‌نتیجه می‌ماند. راه آن است که این عدم قطعیت را با تمام وجود بپذیریم و بپذیریم که برخی از افکار منفی صرفاً افکار هستند نه واقعیت. پیشنهاد نویسندگان روش DEAF است:

D: Disntinguish trap
E: Embrace the feeling of uncertainty
A: Avoid reassurance
F: Allow yourself to float

در واقع باید نخست فکرهای وسواسی را از فکرهای جدی تمیز دهیم، بعد عدم قطعیت و شک را به عنوان جزئی جدایی‌ناپذیر بپذیریم، سپس از بررسی کردن‌ها و مشورت گرفتن‌های پی‌در‌پی از دوستان و دکتر گوگل اجتناب کنیم و در نهایت بپذیریم مانند موج‌سواری هستیم که بر موج عدم قطعیت‌ها باید تصمیم بگیریم و از این شجاعت لذت ببریم (و چقدر عمل کردن به این حرف در دنیای امروز سخت است، خاصه‌ آن که اهل غرب آسیای پر تلاطم باشی و تخصص‌ات هم هوش مصنوعی باشد که خودش روضه‌ای جدا می‌طلبد).

کتاب البته حرف‌های بیشتری دارد که از حوصلهٔ نوشتن من خارج است. این دومین کتاب از سه‌گانهٔ نویسندگان است که من اول سومی را خواندم، و آخرش دومی. حرف‌های تکراری مانند گفتگوی درونی فکر نگران با فکر آرام‌کننده و فکر حکیمانه در تمام کتاب‌ها تکرار می‌شود و در این کتاب هم تأکید شده است بر این که از نگاه حکیمانه به مسائل نگاه کنیم و با ذهن‌آگاهی (mindfulness)‌ بکوشیم این مسأله را بفهمیم که هر فکری که به ذهن خطور می‌کند نه درست است و نه حل کردن آن فکر اضطراری است. مانند دیگر کتاب‌های این دو نویسنده، مطالب موجز و بدون قصه‌پردازی‌های رایج است.