محمدصادق رسولی

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

سیاه‌مشق ۳۵

در رهگذار غربت تنگ پیاده‌رو

دیوار رفته است و کوتاه آمده

بی آن که پنجره

لبخندی از تبار خیابان به ما دهد


اینجا درخت و دار… چه توفیر می‌کند

وقتی که هیچ چیز در این روزگار سرد

عمرش به قدر کوچه و دیوار خانه نیست


وقتی که جاده... به جز فرصتی عقیم

وقتی که شهر به جز ازدحام داغ

وقتی که کوچه به جز بغض پنجره

وقتی که هیچ چیز به جز استعاره نیست


هر جور هم که بخوانی‌ش… غربت است

بی‌رحم و ناگزیر

بی آن که خوب بدانی که سال‌هاست

دریا دلش برای تو بر سنگ می‌زند


جولای ۲۰۱۶ - نیویورک

۲۶ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

سیاه‌مشق ۳۴


در راه خاطره‌ها و خیال‌ها، با نام اعظم باران قدم زدن
با بی‌نهایت مهتاب دست‌هات، در وصف آیهٔ انسان قلم زدن

پیداست نام تو ای وارث زمین، در گوشه گوشهٔ دستان آسمان
ما را بس است که در روزگار غم، از راز واژهٔ توحید دم زدن

گر چه جوادی و نامت پناه دل، ذکر همیشهٔ قلبم رضا رضاست
آخر چه فرق که چون نور واحدید، بیهوده است دم از بیش و کم زدن

باید که رفت به راهی که می‌شود، جا پای لحظهٔ دیدارتان گذاشت
شاید اشارهٔ چشمی و لطفتان، بر ما ز رنگ خدایی رقم زدن


نیویورک - ۱۵ جولای ۲۰۱۶
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی