دیگر غرور جادهها را گل بگیرید
تقویمها را مُهر شد باطل بگیرید
از مزرعه تنها مترسک مانده و بس
آتش بر این صحرای بیحاصل بگیرید
دریا پریشان میشود وقتی که شبها
مهتاب را از خلوت ساحل بگیرید
این کاروان درجا زده در ماندن خویش
جان را ز جان خستهٔ محمل بگیرید
در کورهراه ماندن و تردید رفتن
باید غبار از جان ناقابل بگیرید
وقتی که چشمی جادهها را بیقرار است
لختی سراغ از یادگار دل بگیرید
تابستان ۱۳۹۲
سانیویل، کالیفرنیا