به دنیا آمدی دنیا چه شیرین شد برای ما

چه زیبا هدیه‌ای هستی تو از سمت خدای ما


کنار رود تنها شهر ابری چارم آذر

به بیداری رسیدی و شنیدی لای‌لای ما


تو را در مهربانی‌های مادر دوست‌تر دارم

تو را و چشم‌های روشنت را در سرای ما


چه زیبا گریه کردی تو به حال مردم دنیا

چه اشکی آمد از شادی به چشم آشنای ما


بیا تا گوش‌های تو اذان در پرده اندازد

تو و سجاده چشمت من و حی علای ما


علی نام بزرگ مرد بودن نام تو، حالا

مدد خواه از علی آن هستی عشق و ولای ما


تو در آغوش مادر مثل عیسی در بر مریم

غم و بی‌تابی‌ات همچون صلیب و جلجتای ما


به وقت دیدنت گویا رباب آمد به یاد من

و اشک روضه‌ای تازه به یاد کربلای ما


تو باید مرد باشی مثل نامت پاک و بی‌پروا

برو تا سمت فرداها، نثار تو دعای ما


نیویورک -- آذر ۱۳۹۵