محمدصادق رسولی

۷ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

سیاه‌مشق ۷۸

دست به سر شده است
از دست بمب‌ها

 

سری به دست دارد
پیِ تن 
تنها بی‌تن
تنها میان تن‌ها: 
    تن
       تن
           تن
در این جستجوی تن به تن
چقدر بگردد
تا تنی به سری سر به سر شود؟

ادامه مطلب...
۲۸ مهر ۰۲ ، ۰۰:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۱: هنوز ای وطن؛ از جواد مجابی

تعداد زیادی شعر سپید که بر اساس تاریخ از اواخر سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ نوشته شده است. زبان شعر بسیار ناسلیس است: چه نیازی به جابجایی نهاد و گزاره، فاعل و فعل و مفعول در شعر سپید است وقتی وزن مشخصی وجود ندارد؟ حتی در ذهنم تلاش کردم معادل نحوی نسبتاً درست آن را بازخوانی کنم و به نظرم آمد که اتفاقاً خوش‌خوان‌تر می‌شود. از نظر مضمون واقعاً نمی‌دانم چه بگویم؟ به نظر می‌آید این کتاب حاصل تراوشات ذهنی دوران بازنشستگی باشد (الان دارم سعی می‌کنم حفظ ادب کنم).

۲۵ مهر ۰۲ ، ۲۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۱۰: دیلماج؛‌ از حمیدرضا شاه‌آبادی

از میرزا یوسف مستوفی دیلماج (مترجم) دولت ناصری رساله‌هایی برجای مانده که اطلاعات جالبی در مورد تعاملات او با شخصیت‌های معروف مشروطه مانند فروغی، ملکم‌خان ناظم‌الدوله و اعضای لژ فراماسونری آدمیت وجود دارد. علاوه بر آن رساله‌ای در مورد عشق وجود دارد که گویای اتفاقاتی است که باعث خاطرخواهی و فراق ابدی او می‌شود. این‌ها را ظاهراً نویسنده‌ای به نام آقای ناصری نوشته است و در این رمان مکاتبات این نویسنده با انتشارات و در نهایت با نوهٔ برادر میرزایوسف ثبت شده است. به معنایی دیگر، شاه‌آبادی از فنون روایت پست‌مدرن که تلفیق واقعیت با امر غیرواقعی است استفاده می‌کند که روایت‌گر شخصی خیالی باشد در میان افراد واقعی مشروطه تا نشان بدهد افرادی که درگیر این دوران بوده‌اند چقدر سطحی و مذبذب بودند و چه زود از قامت دیلماجی معمولی به مشروطه‌خواه و سپس ضدمشروطه تغییر یافته‌اند.

نقطهٔ‌ قوت این رمان از نقطهٔ‌ قوت نویسنده ناشی می‌شود و آن دقت تاریخی کار است اما نقطهٔ ضعف رمان کوتاهی بیش از حد آن و زبان آن است که اصلاً تداعی زبان دورهٔ مشروطه نمی‌کند (مقایسه کنید با «بی‌کتابی» از محمدرضا شرفی خبوشان). در مجموع همین کوتاه بودن رمان شاید در این زمانهٔ کتاب‌نخوانی نقطهٔ قوتی باشد که مخاطب کم‌حوصله را میخ‌کوب کند و به او امید اتمام زودهنگام کتاب را بدهد.
 

۲۵ مهر ۰۲ ، ۰۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۰۹: ویترین خالی؛ از واهه آرمن


نوشته‌های این مجموعه سبک خاصی دارد: شعر و در ادامه نثری کوتاه در توضیح اتفاقی یا خاطره‌ای مرتبط با شعر. در مجموع به نظرم رسید باید شعرها را پشت هم خواند چرا که سبکی شبه‌روایی دارند. یک جورهایی مرا یاد آثار «هوشنگ ایرانی» انداخت. اما این سطح از استفاده از زبان ساده بدون پیرایه‌ها و آرایه‌های ادبی دلچسب نیست.

 

 

او
به ماه نگاه می‌کرد
و من
به فکر شعری نو بودم

پرسید
  اگر روزی
  از آن تو نباشم
  باز
  آنِ تو خواهم بود؟

هر بار که به ماه نگاه می‌کنم به یاد و او نیل آرمسترانگ می‌افتم. لبخند می‌زنم و شوری برای نوشتن در من بیدار می‌شود ناگفتنی.
دیشب، پیش از خواب، داشتم فکر می‌کردم چه خوب می‌شد اگر آرمسترانگ به جای پرچمی که به کرهٔ ماه برد، چند کتاب شعر با خودش می‌برد. در آن صورت، ماه به چشم مردم دنیا خیلی زیباتر می‌شد. خیلی.

 

۲۴ مهر ۰۲ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۰۸: مشروطهٔ ایرانی؛ از ماشاءالله آجودانی


خالی از لطف نیست که بگویم برایم عجیب است این کتاب در ایران مجوز انتشار گرفته و بارها در ادوار مختلف تجدید چاپ شده است. البته بماند که این تعجب خود جای تأسف دارد. به چند نمونه از متن که گویای حرفم هست اشاره می‌کنم:
«نام او [شیخ فضل‌الله نوری] از جریانات تاریخی این دوره حذف شد. چرا؟ برای این که شیخ، شهید راست و درست «مشروعه»ای است که امروز رژیم مذهبی ایران مدافع آن است.»
«نوری به بدترین شیوه‌ها اعدام گردید، اما ملت ما تاوان چنان تناقضی را که میراث روشنفکری ایران، چه مذهبی و چه غیرمذهبی بود با استقرار حکومت جمهوری اسلامی پرداخت.» (ص ۳۶۵)

ادامه مطلب...
۲۱ مهر ۰۲ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۰۷: اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار؛ از محمود سریع‌القلم

 


من هیچ شناختی از آقای سریع‌القلم ندارم جز این که شنیده‌ام در دورهٔ تدبیر و امید مشاور بخش‌هایی از دولت بوده است. قضاوتم صرفاً بر اساس همین چیزی است که می‌خوانم. این کتاب را اگر بخواهم خلاصه کنم این است که فرض کنید سه چهار کتاب معروف تاریخی را خوانده باشی (کتاب روزگاران زرین‌کوب که ۱۰ سال پیش خوانده‌ام و الحق کتاب خوبی است، و کتاب‌های شمیم، آدمیت و آجودانی) و بر اساس چند گزارهٔ گلچین‌شده بخواهی خودتحقیری ملی را به رخ بکشی. یک جورهای این کتاب نسخهٔ فرهنگ سیاسی «جامعه‌شناسی خودمانی» است. این کتاب پر از تکرار است و همه جا دارد به کنایه می‌گوید که مشکل الان ما هم از اقتدارگرایی است. نکته آن است که بحث من بر سر درستی یا غلطی گزارهٔ‌ نویسنده نیست بلکه در آن است که یک نویسندهٔ استاد دانشگاه که ظاهراً باید اسم «دکتر» روی جلد کتابش باشد، باید از روش‌های استنادی علمی استفاده کند نه آن که با چند خرده‌‌روایت، کتابی در سطح یک پست تلگرامی طولانی بنویسد.

 

پشت جلد کتاب این‌گونه نوشته شده است؛ قضاوت با شما:

«تقدیم به ایرانیان زیر ده سال که در آینده: برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد. برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد. ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد. برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد. دروغ گویی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود. غرور بیجا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد.»


 

۱۰ مهر ۰۲ ، ۲۳:۱۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۳۰۶: مفهوم قانون در ایران معاصر؛ از داود فیرحی


از زمان صفویه که حکم پادشاه قانون بود و پادشاه مورد وثوق علمایی مانند علامهٔ مجلسی، تا مشروطه که قانون نقطهٔ مرکزی تمرکز انقلابیون بود، اتفاقات بسیاری در درون نظام حکم‌رانی و روشنفکری ایران افتاد. با آمدن قاجار، آن مشروعیت و کارآمدی که صفویه داشت، از بین رفته بود. بر تعداد ایرانیانی که فرنگ را دیده بودند اضافه شده بود، شکست‌های پشت سر هم از استعمارگران و روس‌ها باعث شده بود بخشی از جریان روشنفکری به فکر بیفتد و تلاش‌های مقطعی افرادی چون قائم‌مقام فراهانی و امیرکبیر مزید بر علت شد که پایه‌های نظام سنتی حکمرانی دچار خدشه شود. از آن موقع بود که دو جناح اصلی تجددمآب و مذهبی-سنتی در ایران شکل گرفت که گاه همگرایی‌شان باعث توفیق مشروطه شد و گاه ناهمگرایی‌شان باعث افول سرمایه‌های ملی و ازسرگیری استبداد. این کتاب را که مرحوم فیرحی با زبانی علمی نوشته است سیری بسیار دقیق دارد بر مکاتبات، مکتوبات و گزارش‌های تاریخی از روند شکل‌گیری مفهوم قانون، نوع برخورد متفکرین زمان با مفهوم تجدد و سوءتفاهم‌هایشان که مثلاً قانون فرانسه همان شرع قرآنی است و واکنش شاهان نسبت به این مسائل. در این کتاب آثاری از تکرار تاریخ در زمانهٔ ما نیز یافت می‌شود. این کتاب برای عموم غیرمتخصص شاید راحت‌خوان نباشد چراکه نویسنده سعی در بسط مطالب دارد اما همین که مخاطب غیرمتخصصی مثل من را با روند تغییرات چندین ساله در ایران معاصر آشنا می‌کند غنیمتی بزرگ است.

پ.ن. مرحوم محمد مددپور کتابی چندجلدی دارد به اسم «سیر تفکر معاصر» که به شکل بسیار بسیطی این تغییرات در مواجهه با تفکر غربی را نشان می‌دهد. در آن کتاب یادم هست که مددپور به تفکرات آخوندزاده به شکل خاص خیلی تاخته بود. آخوندزاده کسی بود که فکر تغییر خط فارسی را پیشنهاد داده بود. رضا داوری اردکانی هم در بسیاری از مقالاتش به نوع نگاه آرمان‌گرایانهٔ معاصرین نسبت به قانون به عنوان مشکل‌گشای زمانه نگاه انتقادی دارد و خواندن آن مقالات (به گمانم در کتاب‌های «ما و راه دشوار تجدد» و «وضع کنونی تفکر در ایران») خالی از لطف نیست. 
 

۰۳ مهر ۰۲ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی