مرحوم عباس صفاری ساکن لسآنجلس بود و کتابهایش در ایران منتشر میشد. خیلی از ایشان تعریف شنیده بودم و منتقدان بهنامی او را ستودهاند اما من هر چه تلاش کردم نتوانستم با زبان و جهان این شاعر ارتباط بگیرم. اگر حرف منتقدان را نادیده بگیرم، به نظرم اصلاً این شعرها خوب نیستند. بخشی از یکی از شعرهای صفاری در مجموعهٔ دیگری را اتفاقی دیدم و به نظرم تصویر جالبی داشت:
از هزاران زنی که فردا
پیاده میشوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند
مثلاً در همین نمونهٔ بالا نمیفهمم چرا نباید بنویسد «از قطار پیاده میشوند». تکرار زیاد ساختارهای نحوی ناآشنا در این مجموعه برای من آزاردهنده بوده است و حتی نتوانستم همهٔ شعرهای این مجموعه را کامل بخوانم.