“احساس می کنم
کسی که نیست
کسی که هست را
از پا درمیآورد...”
― گروس عبدالملکیان
میخواهم شعری بنویسم
چرا که باید!
چرا که این جام شراب
این قهوهٔ بیکافئین
کف کرده است
چرا که تو را نمیشناسم دیگر
تو را دیگر نمیشناسم
دیگر نمیشناسم تو را
نمیشناسم دیگر تو را