ساده با تو حرف میزنم
مثل آب با درخت
مثل نور با گیاه
مثل شبنوردِ خستهای
با نگاه ماه
ساده با تو حرف میزنم
مثل آب با درخت
مثل نور با گیاه
مثل شبنوردِ خستهای
با نگاه ماه
عنوان کتاب گویای محتوای مطلب است. این کتاب گردآوری سخنرانی مرحوم صفایی حائری پس از فوت ایشان است. در اینجا هم با گزیدهگویی مواجهیم که البته به نظرم بیشتر به درد منبر میخورد تا کتاب. اما یک نکتهٔ جالب که در این کتاب برایم بود نظر صفایی در مورد اثبات معاد است. او اعتقاد زیادی به بحث ایجاب عدل (جزا و پاداش بعد از مرگ) برای اثبات ندارد و میگوید ایمان به انسان و ایمان به «ادامهٔ انسان» است که باعث میشود ما معادباور شویم. مبحث جالب دیگر، نوع پاسخدهی پروردگار در قرآن نسبت به منکرین معاد است. کتاب در مجموع با توجه به قلم درشت خیلی زود تمام میشود و شاید برای این روزها خواندنش مفید باشد.
سالها پیش مطلبی نوشته بودم در مورد مشکلات زندگی یکی از استادان دانشگاه. بیشتر این اطلاعات را از همسر ایشان که همکار من بود میدانستم. متأسفانه امروز باخبر شدم این استاد به رحمت خدا رفت. واقعاً انسان متواضع و بااخلاقی بود. تمام خاطرات دوران دانشجویی یکجا زنده شد.
ظاهراً آبراهامیان پژوهشی دربارهٔ تاریخ حزب تودهٔ ایران داشته است. بعد به این نتیجه رسیده است که این تحقیق را گسترش بدهد و بازهٔ بین انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی را پوشش دهد. به همین خاطر از حجم نزدیک به ۷۰۰ صفحهٔ کتاب، بخش قابل اعتنایی در مورد حزب توده است. متأسفانه مطالب یکپارچگی ندارد. کیفیت جزئیات در بازههای مختلف تاریخی متفاوت است و در بسیاری از بازههای مهم تاریخ مانند ملی شدن صنعت نفت و خرداد ۴۲ نویسنده خیلی گذرا مطلب را گذرانده حال آن که مثلاً در این نوشته تا هم فیها خالدون آمار و ارقام اعضای حزب توده آمده است. چیزی که بیشتر در این کتاب مرا آزار داد همین عدم تناسب عنوان با محتواست. این کتاب بیشتر باید میشد «حزب توده بین دو انقلاب». دیگر آن که ادبیات مستشرقیطور بر کتاب حاکم است که واژههایی مثل تندرو و میانهرو و امثالهم بیشتر از زاویهٔ دید یک غربی است نسبت به طیفهای مردم ایران.
احسان رضایی با برنامهٔ کتابباز شهرت نسبیای کسب کرد. برخی از برنامههایش را که از اینترنت دیدم، میشد حدس زد که حرفهایش ادا نیست. او یک کتابباز واقعی است و جلوی دوربین ادا درنمیآورد. حالا در این کتاب نوشتارهای پراکنده اما به هم متصلی را در باب کتاب، خاطرهبازی با کتاب، خاطرات کتاببازی، خاطرهبازی کتاببازی و از این دست مطالب نوشته است. او که پزشک است، آنقدر شوق به کتاب دیوانهاش کرده که حرفهٔ تخصصی را رها کرده و به کار کتاب در بخش کتاب روزنامهها و مجلات پرداخته است.
پرندهای
از دهانم گریخت
پر زد موسیقی
-تنها دو واژه کافی بود-
چه پرندهای
غمگینتر از من
میتوانی یافت
در آسمان این قفس؟
«وظایف»
مادر
میپخت، میشست
میبرد میآورد
میدوشید میکاشت
کتک میخورد، فحش میشنید
درد میکشید، میزایید
ما گریه میکردیم
پدر
مثل کوه ایستاده بود
(ص ۶۱)
شرکتهای موسوم به فناوری از سال ۲۰۲۲ تاکنون حدوداً در مجموع ۳۰۰ هزار نفر را اخراج کردهاند که شاید بیش از هفتاد درصد این جمعیت از آمریکا و عمدتاً از سه منطقهٔ نیویورک، کالیفرنیا و سیاتل (ایالت واشنگتن) باشند. این تعدیل نیرو خوشبختانه هنوز پرِ مرا نگرفته است اما بسیاری از دوستانم اخراج شدهاند. خیلیها با ویزای کاری هستند که تنها به آنها اجازهٔ بیکاری حداکثر ۶۰ روزه میدهد و بعد از پایان مهلت بیکاری، باید کشور مقصد را ترک کنند. بسیاری از هندیها به دلایلی که اینجا جایش نیست سالهای سال با ویزای اچ-وان-بی در آمریکا هستند و عملاً بیش از ۱۵ سال طول میکشد که اقامت دائمی بگیرند. خیلیهای دیگر اخیراً خانه خریدهاند و قسط خانهها معمولاً سیساله است و اگر نتوانند از پس مخارج قسط بربیایند، کل خانه شامل هر چه که قبلاً پیشپرداخت و قسط دادهاند مصادره میشود. یعنی یک شکست اقتصادی تمام و کمال.
این کتاب شامل منظومهٔ بازگشت (شعر سپید بلند) و چند شعر سپید کوتاه است. آن چیزی که این دفتر شعر را خاص میکند، همان منظومهٔ بازگشت است. ظاهراً شاعر که فرزند آیتالله جعفر شمس لنگرودی از علمای بهنام استاد گیلان است، برای مرگ مادرش به گیلان میرود و بعدش دست به کار نوشتن منظومهٔ بازگشت میشود که به زعم خودش تداعی بازگشت مادرش به خاک و بازگشت او به لنگرود میکند. این منظومه در سال ۱۳۹۲ به اتمام رسیده است.
این منظومه اینگونه آغاز میشود:
این کتاب از جمله کتابهایی است که در بازهٔ سالهای ۱۳۹۱-۱۳۹۳ از سوی نشر سخن منتشر شده است. مجموعهٔ مقالات این کتاب که در ۶۳۰ صفحه گردآوری شده است در مورد مسائل مختلفی مانند آزادی، آموزش، رسانه، توسعه، اسلام و علم است. سطح کیفی مقالات یکسان نیست. مثلاً به نظرم مقالهای که در مورد اسلام در ایران نوشته است خیلی بدیع است و حرف کلیاش آن است که برخلاف گفتهٔ برخی از تحلیلگران، ایرانیها در مجموع با تمایل اسلام را پذیرفتند چرا که شواهد تاریخی نشان میدهد ایرانیان در مقابل تمدن یونانی (سلوکیها) و هجوم مغولها تسلیم نشدند. در مقولهٔ آموزش همگانی نظر داوری اردکانی آن است که نباید این حجم از درسهای پراکنده به دانشآموزان داد که نتیجهاش جز زده شدن نسلها از مطالعه و تحقیق نیست چرا که آن همه درس نه به یاد میماند، نه دانشآموز فرصت هضم آن همه مطلب را دارد و نه به درد زندگیاش نمیخورد.
قبلاً هم نوشتهام که این مجموعهای که نشر سخن از داوری منتشر کرده است در مجموع سطح پایینتری از کتابهای پیشین داوری مانند «ما و راه دشوار تجدد» و «دربارهٔ غرب» دارد. شاید این طوری باشد که این مقالات را داوری در احوالات مختلف نوشته است و بدون گزینش آنها را منتشر کرده است. کما آن که در بسیاری از مقالات حرفهای پراکنده و تکرای یافت میشود.