«این همه خلاصهای از شبهات در حوزهٔ دین و در حوزهٔ حکومتهای دینی بود و این شبهات در کتابهای روشنفکران چپ و روشنفکران آزاد پراکنده است. من از حافظهام و حتی از نوشتههای آخوندزاده، فریدون آدمیت و علی دشتی و سعید نفیسی و ملیگرایانی مثل پورداوود و یا میمندینژاد و یا ادیبانی مثل غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی و نادر ابراهیمی و محمود دولتآبادی و رضا براهنی و احمد شاملو و کسانی مثل نویسندهٔ درخششهای تیره، بابک بامدادان و با اصحاب دگراندیش و آزاداندیش نشریاتی چون آدینه و گردون و کلک و ایران فردا و کیان و کلامجدیدیها، برای این جمعبندی بهره گرفتهام.» (ص ۲۵۵)
یک وقت است بخواهم در مورد کتاب صحبت کنم که قوتهایی دارد و ضعفهایی. یک وقت در مورد نویسنده و جایگاه اجتماعی و تاریخی او. به نظرم آمد خوب است در مورد نویسنده بیشتر از خود کتاب بگویم که جملات بالا که از کتاب نقل قول کردهام شاید برای معرفی کتاب کافی باشد.
علی صفایی حائری (۱۳۳۰-۱۳۷۸) از روحانیانی بود که خاص بودن از سر و روی نوشتههایش میبارید. او در تصویر کلی یک طرفدار تمامقد جمهوری اسلامی بود اما در منش آدم ویژهای بود. شاعر بود آن هم شعر سپید مینوشت. طبق نوشتههایش در کتاب «نامههای بلوغ» که نامههایش به فرزندانش است در نوجوانی چند هزار صفحه از رمانهای کلاسیک ایران و غرب را خوانده بود و در عمل کتاب «ذهنیت و زاویهٔ دید» نقدهایی بر برخی از این رمانها نوشته بود. وقتی از رابطهٔ زن و مرد در «روباط متکامل زن و مرد» مینویسد حرفش اصلاً این نیست که مهریه چقدر باشد و حجاب زن چطوری و تمکین چیست. او مخاطب را با حکمت بالاتری مواجه میکند و سعی میکند افق دید مخاطب را بالا ببرد. در همین کتاب «از معرفت دینی تا حکومت دینی» میتوانست مثل بسیاری از حوزویان شبهات را ضعیف بگوید، بعد نیتخوانی کند و شبههسازها را تخریب شخصیتی کند خاصه آن که بسیاری از این شبهات از سمت حلقهٔ کیان و عبدالکریم سروش باشد، بعد وضع بد نظام لیبرال را به رخ طرف بکشد و آخرش خون شهدا را یادآوری کند. اما او وقتی شبهات را مطرح میکند شبهه را طوری مطرح میکند که قانع بشوی که شبهه درست است. بعد سعی میکند جواب شبهه را بدهد. برای من بعضی جاها جواب شبهه به قوت خود شبهه نبود. با خود میاندیشم چقدر جای چنین خطیبانی در جامعهٔ ما خالی است. نمیدانم چند نفر آخوند بشود پیدا کرد که حرف مخالفانش را بفهمد، به زبان روز آگاه باشد و بتواند با جوانان با زبان خودشان مفاهمه کند. جالب است که دلیل فوت صفایی حائری تصادف در مسیری بود که میخواست به پشت صحنهٔ فیلم «رضا میرکریمی» برود. بعدها میرکریمی در مصاحبهای گفته بود که فیلم «زیر نور ماه» را با الهام از زندگی او ساخته است. صفایی حائری خیلی زود ازدواج کرده بود و با وجود سن پایین، پسرش در دفاع مقدس شهید شده بود. ظاهراً اخیراً مستندی به عنوان «برای پس از مرگم» ساخته شده است و در مورد حواشیای که گروهی از حوزویان در دههٔ شصت مانند طیف آقای منتظری برای صفایی حائری درست کرده بودند طی مصاحبه با هنرمندان، سینماگران و حوزویان گفته است.
https://hashure.com/movies/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D9%85
مثل این که «برای پس از مرگم» عنوان نوشتهای است خود صفایی برای پس از مرگش گذاشته بود که جواب اتهاماتش را بدهد.
http://www.safai.blogfa.com/category/73
در مورد خود کتاب، خلاصه بگویم که شروع کتاب زیاد جالب نیست و ممکن است مخاطب را زده کند. اما از وقتی که بحثها در مورد شبهات است، کتاب جذابیت مییابد. یکی از شبهات در مورد نداشتن هیچ حقی برای کافران در حکومت دینی است که جواب صفایی آن است که فرق بین کافر و مستضعف فکری وجود دارد و به خاطر آن که برای کفر باید عناد با وجود اقناع پس از تبیین اثبات شود، ناچار اکثریت را میشود در ردهٔ مستضعف فکری گنجاند که مثل بقیه حقوق کاملی در حکومت دینی دارند غیر از آن که قاعدتاً مستضعف فکری نمیتواند در ارکان بالای حکومت باشد. ای کاش این کتاب کمی از آن بحثهای انتزاعی که در جواب شبهات انتزاعی میآمد روی زمین و در مورد وضعیت ایران با تمام کاستیهایش بیشتر میگفت که آیا اساساً ایران ظرفیت چنین حکومتی که او میخواهد دارد یا خیر.
پینوشت ۱: کتاب دیگری در این رده از صفایی حائری است با عنوان «مشکلات حکومت دینی» که در حال خواندنش هستم و به نحوی ادامهٔ همین کتاب است.
پینوشت ۲: علاوه بر مستند «برای پس از مرگم»، صدا و سیما مستندی برای او ساخته است با عنوان «عین صاد» که در یوتیوب وجود دارد.
سلام علیکم
بدون اغراق، نگاهم به زندگی و بسیاری از مفاهیم با خواندن کتابهای علی صفایی حائری تغییر کرد، بهویژه با دو کتاب «رشد» و «صراط» که سرآغاز این راه بودند.