حاشیهٔ پیش از متن آن که آقای سعید زیباکلام برادر صادق زیباکلام است و خواهرش مرحومه فاطمه زیباکلام هم استاد دانشگاه بوده است. این دو برادر اصلاً شبیه هم فکر نمی‌کنند. مثلاً همان موقعی که صادق در طرفداری از برجام بحث تاریخ آمریکاستیزی جمهوری اسلامی را برمی‌شمرد، سعید با موشکافی بند به بند تعهدات ایران در برجام بر آیندهٔ کشور می‌گریید. سعید خاستگاه عدالت‌خواهی دارد و به همین خاطر اخیراً به خاطر انتقادات زیادش تا حدی مغضوب واقع شده است اما صادق بیشتر غرب‌گراست و «ما چگونه ما شدیم»طور.

اما برگردیم به خود کتاب: این کتاب در واقع یادداشت‌های سعید زیباکلام طی بازه‌ای حدوداً پانزده ساله در مورد نگاه برون‌دینی به مقولهٔ حق و حقیقت از دیدگاه قرآن است. این کتاب مجموعهٔ‌ نوشته‌های کوتاه است که در آغاز آیاتی چند از قرآن با ترجمه می‌آید و سپس استفهامات انکاری نویسنده در جهت رساندن این مطلب که از نگاه «برون‌دینی» هیچ کدام از حجت‌های قرآنی در مورد عذاب، پاداش، روز جزا، پیامبری و امثالهم معنا و مفهومی ندارد. از این جهت این کتاب به تکراری مثال‌زدنی دست زده است: بهتر نبود آقای زیباکلام این دست‌نوشته‌ها را به صورت مقاله‌ای مدون بیاورد و همان حرف‌ها را به شکلی متفاوت بازگو نکند؟ خب تا اینجای کار شبهه مطرح شده است. جواب شبهه چیست؟ ادعای زیباکلام، حداقل آن طور که من می‌فهمم، آن است که هیچ انسانی لوح وجودش خالی از تعلقات و تمایلات نیست و نمی‌تواند با تعقل محض به سراغ آموزه‌های دینی برود و لذا در نقطه‌ای به قلب خود رجوع می‌کند و تصمیم به انکار یا باور می‌گیرد. چه آن کسی که مؤمن می‌شود حتی اگر با لفافهٔ کلمات فلسفی حرفش را تزئین کند چه آن که کافر می‌شود اگر آن را با لفافهٔ حرف علمی تزئین کند، در نقطه‌ای تصمیمی شخصی گرفته است که از نظر او چیزی واضح است یا کاملاً بی‌معنا. از نظر زیباکلام برخی از استدلالات شبه‌فلسفی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان شامل همین داوری می‌شود و طباطبایی جاهایی ادعا می‌کند فلان حجت واضح است اما واقعاً چه چیزی باعث می‌شود امری واضح تلقی شود حال آن که همین امر واضح از دید یک خداناباور واضح نیست؟ زیباکلام ادعا می‌کند که هستهٔ تفکری انسان خودبنیاد مدرن همان از نپذیرفتن حق (به معنای قرآنی‌اش) شروع می‌شود و انسان را در وادی تحیر قرار می‌دهد.

این کتاب برای تورق خوب است اما به نظرم، با احترام به نویسنده، مصداق کتاب‌سازی است از یادداشت‌های شخصی. همان‌طور که گفتم می‌شد همین کتاب را مقاله‌ای چندصفحه‌ای کرد و همهٔ آن حرف‌ها را بدون درازگویی گفت.