محمدصادق رسولی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناداستان» ثبت شده است

قفسه‌نوشت ۲۸۷: مهاجر سرزمین آفتاب؛ از مسعود امیرخانی و حمید حسام

«کونیکو یامامورا» در خانواده‌ای سنتی در ژاپن به دنیا آمد و سال ۱۴۰۱ از دنیا رفت. پدرش سخت‌گیر و مادرش مهربان بود. در دورهٔ دبیرستان پسری کره‌ای به او علاقه‌مند می‌شود و به خاطر نفرت پدرش از خارجی‌ها حتی پی داستان را نمی‌گیرد. در اوایل دورهٔ دانشگاه، تاجری ایرانی او را می‌بیند و ظاهراً اتفاق عشق در یک نگاه می‌افتد و مرد ایرانی اصرار زیاد می‌کند که با او ازدواج کند. این دو بعد از ازدواج یک سال در ژاپن زندگی می‌کنند و بعد به ایران می‌روند. کونیکو به مرور زمان محجبه می‌شود و بعد تبدیل به یک مجاهد انقلابی می‌شود و یکی از پسرانش در جنگ هشت‌ساله شهید می‌شود. از نظر راوی، امام خمینی غرور از دست‌رفته‌ٔ ژاپنی در اتفاقات هیروشیما و ناکازاکی را برای او زنده کرده است. این کتاب از زبان خود این مادر شهید ژاپنی است. خیلی منتظر بودم که داستان با زمینهٔ حقیقت‌یابی مذهبی باشد اما داستان به شدت عاشقانه است و حرف زیادی در مورد دلیل اسلام آوردن او فارغ از عشق زیادش به شوهرش گفته نشده است. تمام هم و غم راوی عشق او به شوهرش است: داستان عشق شورانگیز او به مرد تاجری ایرانی که از قضا خیلی سفت‌مذهب بود. خیلی جالب بود اگر این روایت از زبان شوهر مرحوم نویسنده هم گفته می‌شد.

 

توضیحی در حاشیه: رمان Pachinko با مضمون زندگی کره‌ای‌های ساکن ژاپن نوشته شده است. برای فهمیدن فضای دوگانهٔ فرهنگی ژاپن-کره جالب است. نمی‌دانم ترجمه شده است یا خیر.
 

۲۹ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۲۷۸: نزدیک داستان؛ از علی خدایی

در «نزدیک داستان» علی خدایی، خاطرات مبهم کودکی‌اش را با روزهای امروزش در اصفهان تلفیق می‌کند و با کمک گرفتن از جریان سیال خیال، در این حجم کم ۹۷ صفحه‌ای، نوشته‌ای را رقم می‌زند که می‌شود با آن احساس نزدیکی کرد. کلاً مقولهٔ ناداستان‌های دست‌نوشته اخیراً برایم جذاب‌تر شده‌اند. و جالب‌تر آن که ناداستان‌های فارسی شاید به خاطر قرابت فرهنگی بیشتر از انگلیسی‌ها به دل نشسته‌اند. در این میانه می‌شود به «مشق‌های خط‌نخورده» از ابراهیم حقیقی (نشر مرکز) و «در کلمات هم می‌شود سفر کرد» از اصغر عبداللهی اشاره کرد.
در مورد کتاب «نزدیک داستان» جاهایی خاطرات نویسنده از سفرهای زیارتی اخیرش به مشهد می‌گوید که متن نشان از اعتقاد عمیق نویسنده به این مسائل دارد و من هی متعجب نگاه می‌کنم واقعاً این را نشر چشمه منتشر کرده است؟

 

۱۷ اسفند ۰۱ ، ۲۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۲۲۸: تندتر از عقربه‌ها حرکت کن؛ از نوید نجات‌بخش

در این روزها که در هجمهٔ خبرها و تحلیل‌هایی هستیم که بالا و پایینِ همهٔ رنگ‌ها را سیاهی می‌بینند، حال قفسهٔ کتابم هم تعریفی نداشت: مشتی کتاب علوم اجتماعی در مورد ایران و مشکلاتش، کلی رمان و داستان در مورد دردهای عمیق بشر و چند کتاب دیگر؛ برخی انگلیسی و برخی فارسیِ یادگار از سفرم به ایران. یک‌هو یاد این کتاب افتادم که سیدمجتبی قافله‌باشی، هم‌دانشگاهی سابق و مستندنگار شرکت‌های دانش‌بنیان، در سفر اخیرم به ایران طی دیدار در کافه-کتاب‌فروشی خیابان انقلاب به من هدیه داده بود. طبق معمول از چنین کتاب‌هایی برکنارم چرا که تجربه نشان داده است این کتاب‌ها تصویری غیرواقعی از زیست ایرانی را بازنمایی می‌کنند. اما باید اعتراف کنم حداقل در مورد این کتاب سخت در اشتباه بودم.

ادامه مطلب...
۱۷ مهر ۰۱ ، ۱۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۱۹۶: واقعیت‌مداری؛ نوشتهٔ هنس راسلینگ

این کتاب با عناوین «واقعیت» و «واقع‌نگری» ترجمه شده است که به نظرم هیچ‌کدام از ترجمه‌ها نه درست هستند نه معنای کلی را می‌رسانند. 

 

در آغاز نوشتن کتاب، نویسنده درگیر سرطان می‌شود، و فرزند و همسر فرزندش کتاب را به انتها می‌رسانند. نویسندهٔ این کتاب که تخصص‌اش سلامتی عمومی است و به خاطر نوع شغلش در بسیاری از مناطق کم‌بهرهٔ دنیا مانند افریقا زیسته است، و به بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند ایران سر زده است و از نزدیک شاهد تغییرات جهانی بوده است، با استفاده از آمار و ارقام رسمی سعی دارد به مخاطب القا کند که دنیا آن طور که همه فکر می‌کنند وضع بدی ندارد. وضع عمومی بهداشت ارتقا یافته است، امید به زندگی بهتر شده است، نرخ مرگ نوزادان بسیار کاسته شده و از آن طرف نرخ فرزندآوری کم شده است. او در مورد کم شدن نرخ فرزندآوری از ایران مثال می‌زند که چگونه در حرکتی تحول‌مدارانه نرخ فرزندآوری در اوایل دههٔ نود میلادی کاهش یافت. از نظر نویسنده که ابایی ندارد که بگوید ارزش‌های ذهنی‌اش بر اساس لیبرال دموکراسی است، دنیا با سرعت به سمت بهتر شدن می‌رود و شاید به همین خاطر باشد که اوباما، بیل گیتس، و همسر (حالا سابق) گیتس از این کتاب تعریف و تمجید کرده‌اند. 

 

در مجموع کتاب بسیار جالب با اطلاعات ظاهراً دقیق است. اما جالب‌ترین تکهٔ کتاب هشدار به پنج خطر اصلی که جهان را تهدید می‌کند است. اولین هشدار نسبت به بیماری‌های واگیر از جنس آنفلونزاست که می‌تواند کل دنیا را فلج کند: دو سال پس از انتشار کتاب کرونا جهان را فراگفت. هشدار دیگران تغییرات سریع اقلیمی است که نمونه‌هایش هر روز بیشتر می‌شوند. هشدار دیگر نویسنده آن است که دنیا دیگر مانند گذشته غرب‌محور نخواهد بود و دور نباشد که چندین کشور توسعه‌یافته از آفریقا قد علم کنند. به همین خاطر او صاحبان کار و سرمایه را تشویق می‌کند که به بازاری فراتر از اروپا و آمریکای شمالی بیندیشند.
 

۱۷ آذر ۰۰ ، ۰۳:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی