در «نزدیک داستان» علی خدایی، خاطرات مبهم کودکیاش را با روزهای امروزش در اصفهان تلفیق میکند و با کمک گرفتن از جریان سیال خیال، در این حجم کم ۹۷ صفحهای، نوشتهای را رقم میزند که میشود با آن احساس نزدیکی کرد. کلاً مقولهٔ ناداستانهای دستنوشته اخیراً برایم جذابتر شدهاند. و جالبتر آن که ناداستانهای فارسی شاید به خاطر قرابت فرهنگی بیشتر از انگلیسیها به دل نشستهاند. در این میانه میشود به «مشقهای خطنخورده» از ابراهیم حقیقی (نشر مرکز) و «در کلمات هم میشود سفر کرد» از اصغر عبداللهی اشاره کرد.
در مورد کتاب «نزدیک داستان» جاهایی خاطرات نویسنده از سفرهای زیارتی اخیرش به مشهد میگوید که متن نشان از اعتقاد عمیق نویسنده به این مسائل دارد و من هی متعجب نگاه میکنم واقعاً این را نشر چشمه منتشر کرده است؟