وقت رفتن است
وقت افتادن به تهی تاریک، یکباره
هرگز نخواهم فهمید
خزیدن کرمها درون جمجمهام را
پوسیدن گوشت تنم را
یاد مرگ لحظهای تنهایم نمیگذارد
این یعنی مرگ همین نزدیکیهاست
«ص ۱۲۸»
پینوشت ۱:
بی تو
خودم را بیابان غریبی احساس میکنم
که باد را به وحشت میاندازد
جویبار نازکی
که تنها یک پنجم ماه را دیده است
زیباترین درختان کاج را حتی
زنان غمگینی احساس میکنم
که بر گوری گمنام مویه میکنند
آه
غربت با من همان کار را میکند
که موریانه با سقف
که ماه با کتان
که سکته قلبی با ناظم حکمت
گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم
که مرگ در آن رخ میدهد
پیراهنم بی تو آه
سرم بی تو آه
دستم بی تو آه
دستم در اندیشۀ دست تو از هوش میرود
ساعت ده است
و عقربهها با دو انگشت هفتی را نشان میدهند
که به سمت چپ قلب فرو میافتد
پینوشت ۲:
شعر غربت بروسان، مرا یاد این اثر از سینا شعاری (فرزند مسعود شعاری، استاد بارز سهتار) میاندازد.
Ghorbat: Sina Shaari - YouTube
سلام
ایام به کام
دعوت میکنم یادداشت ها و تجربیات خود را در شبکه اجتماعی ویترین نیز منتشر نمایید
دانلود از بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ در ویترین برای دیده شدن مطالبتان نیازی به فالوور یا ممبر ندارید
با سپاس