روچیر شارما جزو معروف‌ترین تحلیل‌گران اقتصادی در آمریکاست. او این کتاب را در ۱۱ فصل نوشته و ۱۰ دلیل را برای رشد و افول دولت‌ها از جهت اقتصادی برمی‌شمرد. این کتاب ۴۶۶ صفحه‌ای پر است از اطلاعات فشرده در مورد شاخص‌های مختلف اقتصادی که اصلاً امکان خلاصه‌نویسی برایش وجود ندارد. آن‌قدری نویسنده با دقت مثال‌زدنی اطلاعات در مورد کشورهای مختلف می‌دهد که تا آدم می‌آید یکی‌اش را هضم کند، با بعدی مواجه می‌شود.

 

اما با خودم فکر کردم برای ایران کدام از این دلایلی که برشمرده شده است مهم‌اند:


اولین دلیلی که برای رشد و افول برمی‌شمرد نیروی انسانی است. حرفی که همیشه در لفافه گفته می‌شود، نویسنده به صراحت می‌گوید: کشورهای پیشرفته می‌دانند که طبقهٔ متوسط به دلایل مختلف علاقهٔ زیادی به فرزندآوری ندارد و این نقیصه را با مهاجرپذیری مرتفع می‌کند. اما ایران، مخصوصاً پس از موج «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، دچار فرهنگی شد که دلایل بسیاری برای آن می‌شود برشمرد ولی نتیجه‌اش بالا رفتن سن ازدواج، کم شدن فرزندآوری و خطر بزرگ پیری جمعیت است. متأسفانه اگر به خودمان نیاییم، به زودی (شاید ظرف دو دهه) با پیر شدن نسل ما دههٔ شصتی‌ها، با پیری جمعیتی مواجه خواهیم شد که یک ورشکستی بزرگ اقتصادی را خواهیم داشت. این حتی برای مسلمانان آمریکا صدق می‌کند. این را از مسئول مرکز شیعهٔ سن‌خوزه می‌گویم که اولین نسل مسلمانان آمریکا متوسط ۵ فرزند داشتند اما الان ۱٫۷ است که زیر نرخ ۲٫۱ تا ۲٫۳ که نرخ جایگزینی است (در کتاب «واقعیت‌مداری» هم به این مسأله‌ٔ نرخ جایگزینی اشاره شده است).

 

کشورهایی که اقتصادشان وابسته به منابع خام طبیعی مانند نفت است، در آن‌ها دو نقیصهٔ‌ اصلی وجود دارد: اولش وجود رانت و فساد پیچ در پیچ دولتی است. دومی‌اش آن است که این کشورها به محض بالا رفتن قیمت منابع طبیعی دچار توهم رشد اقتصادی می‌شوند (شبیه اواخر دورهٔ پهلوی و اوایل دورهٔ احمدی‌نژاد که قیمت نفت خیلی بالا رفت) ولی با پایین آمدن قیمت منابع ناگهان دچار بحران‌های عجیب می‌شوند (مثل دورهٔ‌ تحریم که هم نفت ارزان شد و هم فروشش بسیار دشوار). راه حل اتکا به اقتصاد مولد و تولید کالاست (شبیه چین) که نمی‌دانم واقعاً در این اوضاع چنین آرزویی دست‌یافتنی است یا خیر!

 

یکی دیگر از دلایلی که نویسنده برمی‌شمرد ضعف دولت در دو جنبه است: چاق شدن دولت که باعث می‌شود اکثر درآمدش خرج حقوق کارمندان شود و دومی‌ ناتوانی در اخذ مالیات. متأسفانه این دو را هم ایران به شدت دارد. در این شرایط به جای آن که انرژی با قیمت واقعی‌تر فروخته شود باید در عوض زیرساخت‌هایی مانند جاده که باعث افزایش ترانزیت و امنیت تجارت می‌شود (و تهش می‌شود آبان ۹۸ که سال‌ها قیمت انرژی ثابت ماند؛ بعد دولت دیگر تاب‌آوری این حجم از یارانهٔ‌ پنهان را نداشت؛ و بعد شد آنچه شد). در چنین شرایط یکی از مشکلاتی که پیش می‌آید، بحران اعتماد است (اخیراً «محمد فاضلی» صحبت جالبی در مورد بحران اعتماد داشته است؛ ر.ک. پادکست دغدغهٔ ایرانیان و مصاحبهٔ فاضلی در برنامهٔ شیوه شبکه ۴).


https://castbox.fm/episode/%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-71%3A-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-id3687714-id538224375?country=us


مسألهٔ بعدی امر ژئوپولتیک ایران است. چه بخواهیم چه نخواهیم ایران بین روسیه، چین و غرب قرار گرفته است و از زمانی که استعمار شکل گرفته است، همیشه در بحران بوده (زمان قاجار) تا همین امروز که دور و بر ایران پر است از جنگ و فقر. ربط زیادی هم به سبک حکومت ندارد. هر چه باشد ما تهدیدهای ثابتی را تجربه خواهیم کرد. پیشنهاد می‌کنم مصاحبهٔ دوبخشیِ محمد فاضلی با مجید شاکری (رفیق و هم‌دانشگاهی سابق) را گوش بدهید: 


https://castbox.fm/episode/%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-67%3A-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86---%D9%86%D9%82%D8%B4%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%81%D8%AA-id3687714-id522444337?country=us

 

https://castbox.fm/episode/%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-68%3A-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86---%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-id3687714-id524358618?country=us


یکی دیگر از دلایلی که نویسنده برمی‌شمرد، اولویت‌بندی ۱) کارخانه، ۲) فناوری، و ۳)‌ زیرساخت است که متأسفانه ما در همه‌اش ضعیف هستیم. صنعت دلالی البته در ایران خوب کار می‌کند.

 

نویسنده قاعدهٔ کلی‌ای برمی‌شمرد: تورم بیش از ۶٪ برای کشورهای در حال توسعه باعث درجا زدن است. غیر از یک مورد استثنایی چین که به خاطر شرایط خاص چین که تولیدکنندهٔ کالا در اقتصاد صرفاً صادراتی بود، هیچ کشوری با تورم زیادی رشد نمی‌کند. حالا تصور کنید وضع فاجعهٔ کسری بودجهٔ مزمن در ایران را (ظاهراً افزایش نقدینگی در ایران از سال ۵۷ تا ۱۴۰۰، ۴۳۰۰۰ برابر شده است!) این مسألهٔ ما هم فقط نیست: ترکیهٔ بدون تحریم همین الان تورم ۸۳٪ را دارد تجربه می‌کند که می‌گویند واقعی‌اش ۱۸۶٪ است (الله اکبر!).

 

نکات بسیار زیادی در این کتاب برشمرده شده است که از حوصله و وقت من خارج است. پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانید. فقط هشدار که از زمان نشر این کتاب (۲۰۱۶) خیلی چیزها عوض شده است و برخی از اطلاعات مخصوصاً فصل آخر کتاب به‌روز نیست.