«تالار گرگ» اولین مجموعه از سه‌گانهٔ تامس کرامول است که هر سه جلد کتاب خوش‌اقبال بوده است. جلد اول که همین کتاب حاضر است جایزهٔ بوکر گرفته است، جلد دوم همین طور و جلد سوم نامزد این جایزه شده است. چنین چیزی یک دستاورد بزرگ برای «هیلاری منتل» نویسندهٔ این رمان است. 

 

داستان بر اساس وقایع تاریخی قرن شانزدهم است. شخصی به اسم کرامول که از خانوادهٔ فقیری در اسکاتلند کم‌کم به مراحل بالای می‌رسد و در نهایت وکیل هِنری هشتم می‌شود. هنری بچه‌دار نمی‌شود و به همسرش علاقه‌ای ندارد و دوست دارد با زنی دیگر ازدواج کند. کرامول به او در این راه کمک می‌کند و ظاهراً در این مسیر تاریخ سلطنت سنتی بریتانیا دستخوش تغییرات اساسی می‌شود.

 

نویسنده از فن عجیبی برای روایت انتخاب کرده است. همه چیز از زاویهٔ دید کرامول روایت می‌شود اما ضمیر شخصی او «او»ی سوم شخص است، نه اول شخص. 

 

از این حرف‌ها بگذریم. اواخر دورهٔ‌ دکتری، این رمان را استاد راهنمایم که خود بریتانیایی است و اهل لندن به من پیشنهاد داده بود که بخوانم. پشت گوش انداختم تا دو ماه پیش. شروع به خواندن کردم. جذبم نکرد. سرمقالهٔ‌ نیویورکر در مورد تشویق داوران جایزهٔ نوبل به اهدای جایزه به سلمان رشدی، بعد از حادثهٔ اخیر در نیویورک، باعث شد دوباره برگردم به کتاب. حس می‌کردم ممکن است امسال به منتل برسد؛ به خاطر این همه دستاورد ادبی که بیشتر از رشدی هم هست ولی به خاطر کم‌حاشیه‌ بودنش کمتر شناخته‌شده است. باز هم دلسرد شدم. فوت ملکه و همهٔ حواشی‌اش باعث شد باز برگردم به کتاب. چند صفحه خواندم و دلسرد شدم. و نهایتاً خود هیلاری منتل نویسندهٔ‌ کتاب از دنیا رفت و باز به سراغ کتاب رفتم و دلسرد برگشتم. یک‌چهارم کتاب را خوانده و ناتمام رها کرده‌ام. شاید برای کسانی که تاریخ بریتانیا را خوب می‌فهمند (مثل استاد بریتانیایی‌ام) با این رمان خوب ارتباط برقرار کنند و برای یکی مثل من شاید نه!

 

جایزهٔ بوکر سال به سال بیشتر روی عنصر فنی رمان تأکید دارد. به همین خاطر به نظرم می‌آید بیشتر به خرق عادت‌های ادبی جایزه می‌دهد تا جذابیت داستانی و هنری. به همین خاطر این شاید سومین کتاب بوکر-برده‌ای باشد که نیمه رهایش می‌کنم. امروز هم قرار است برندهٔ ۲۰۲۲ این جایزه اعلام شود.

 

البته کتاب‌های خوبی از بوکر هست که پیشنهاد می‌کنم بخوانید مثل «بازماندهٔ‌ روز» از ایشی‌گورو، «رسوایی» از کوتزه، «خدای چیزهای کوچک»‌ از  آرونداتی روی و «خائن (وطن‌فروش)»‌ از پاول بیتی. همهٔ این رمان‌ها البته از جنبهٔ فنی نوآوری‌هایی دارند.