می خواستم بمانم،
رفتم.
می خواستم بروم،
ماندم.
نه رفتن مهم بود و
نه ماندن...
مهم
من بودم
که نبودم.
-ص 26-
می خواستم بمانم،
رفتم.
می خواستم بروم،
ماندم.
نه رفتن مهم بود و
نه ماندن...
مهم
من بودم
که نبودم.
-ص 26-
نمیدانم این کتاب را در دو سال اخیر چند بار خواندهام. شاید جزو ناشعرترین کتابهای شعری باشد که دوستشان دارم. و از میان این ناشعرها، این یکی به اعتراف پانویس خود شاعر، ناشعرترین است و البته با فضای این روزها شبیه.
میتوانستیم
در صفهای نان
قرارهای عاشقانه بگذاریم
در فروشگاههای بزرگ، قایمباشک بازی کنیم
و در کارخانهها شعر بخوانیم
اگر غم نان نبود
اگر دروغ نبود
مجموعهٔ «سهگانهٔ خاورمیانه» را هم میشود پیوسته خواند و هم جداجدا. سبک همان سبک گروس است. ترکیبی از خیال، عناصر غیرواقعی و تا حدی شبیه به سبک هندی و البته تصاویر بدیع.
بریدهای کوتاه از شعرهای این مجموعه:
«شادیهای بزرگ ترکم کردهاند
و مادرم میخواهد
شادیهای کوچک را کنار بگذارم
سیگار را برمیدارم
فندک را برمیدارم
و مادرم را کنار میگذارم»
یا
«شب است
و چهرهام
بیشتر به جنگ رفته است
تا به مادرم»
مجموعهٔ «هر دو نیمهٔ ماه تاریک است» گزیدهٔ شعرهای اوست که هر شعر با نقاشیهای «مریم قربانی» همراه شده است. اما نمونهای تصویری از این مجموعه: