محمدصادق رسولی

۱۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب و کتاب‌خوانی» ثبت شده است

قفسه‌نوشت ۱: راه‌آهن زیرزمینی، نوشتهٔ کالسن وایت‌هد

راه‌آهن زیرزمینی نوشتهٔ کالسون وایت‌هد، رمانی است که خیلی خوش‌اقبال بوده. هم در سال ۲۰۱۶ جایزهٔ پولیتزر را برده و هم در سال ۲۰۱۷ جایزهٔ کتاب ملی امریکا را. معمولاً در آمریکا، در سال اول کتاب را با جلد سخت و کاغذ باکیفیت و البته قیمت گران به بازار عرضه می‌کنند. بعد از خوابیدن تب کتاب، همان کتاب با جلد کاغذی و کاغذ کاهی (البته باکیفیت) و قیمت ارزان عرضه می‌شود. این کتاب آنقدر خوش‌اقبال بوده که هنوز نسخهٔ کاغذی‌اش به بازار عرضه نشده است. همان طور که می‌توانستم حدس بزنم، بیشتر توجه به این کتاب به خاطر مضمون آن بوده است. این شاید آفت جایزهٔ پولیتزر باشد که گاهی به کتاب‌هایی روی می‌آورد که آنقدرها از نظر تکنیکی ماندگار نیستند. به نظرم، این کتاب هم شامل این دسته می‌شود. گرچه نباید از حق گذشت که اکثر کتاب‌هایی که جایزهٔ پولیتزر برده‌اند، کتاب‌های خوب و باکیفیت هستند.



داستان به صورت دانای کل در مورد دختری سیاه‌پوست به اسم کورا است. مادربزرگ کورا،‌ آجاری، را از آفریقا به عنوان برده دزدیدند. کورا در یکی از مزارع ایالت جورجیای آمریکا زندگی می‌کرد. مادرش، میبل، تنهایی فرار کرده بود و او را تنها گذاشته بود. و آنطوری که از داستان برمی‌آید، مادرش جزء معدود فراری‌های بوده که هیچ وقت دست کسی به او نرسیده. که اگر می‌رسید شاید مانند یکی از برده‌های مزرعه، زنده زنده در آتش سوزانده می‌شد. اصل داستان از زمانی شروع می‌شود که کایسر، یکی دیگر از برده‌ها، به کورا پیشنهاد می‌دهد که از مسیر راه‌آهن زیرزمینی از ایالت جرجیا فرار کنند و به شمال بروند. در آن زمان، برده‌داری در ایالت‌های شمالی و البته کانادا لغو شده بود و اگر می‌توانستند جان سالم به در ببرند، و البته اگر می‌توانستند خودشان را از گشت‌های برده‌یابی پنهان کنند، می‌توانستند آزاد زندگی کنند. کایسر معتقد بود، کورا فرزند همان مادر خوش‌اقبالی بوده که توانسته از بند بردگی رها شود و همسفر بودنشان خوش‌یمن است.


راه‌آهن زیرزمینی یک اتفاق واقعی است. گروهی از سفیدپوست‌های ضدبرده‌داری از راه‌آهن‌های زیرزمینی متروک به عنوان راه مخفی برای رهاندن برده‌ها استفاده می‌کردند. کایسر از این مسأله خبردار می‌شود و نقشهٔ فرار را می‌کشد. کورا اول سر از کارولینای جنوبی در‌می‌آورد. ایالتی که برده‌ها ظاهراً آزادند ولی نقشه‌هایی برای عقیم کردنشان و البته استفاده از جنازه‌هایشان برای تحقیقات علمی کشیده شده. پس از مدتی اقامت در کارولینای جنوبی، از ترس برده‌یاب‌ها به کارولینای شمالی فرار می‌کند. غافل از آن که در آن ایالت قانونی وجود داشت که هر سیاهی را بی هیچ دلیلی بکشند چون این ایالت فقط برای سفیدها بود. اتفاقاتی می‌افتد که به خاطر لو رفتن داستان، امکان گفتنش نیست. کورا راهی ایالت تنسی می‌شود و بعد از مدتی راهی شمال. جالبی این داستان در روایتی تلخ از سرنوشت محتوم برده‌ها در آمریکا متمدن قرن نوزدهم است. البته از نظر جذابیت داستانی، داستان «دنیای آشنا» نوشتهٔ ادوارد جونز (که آن هم جایزهٔ پولیتزر برده) یا «Homegoing» نوشتهٔ «یا گیاسی» کتاب‌های به مراتب جالب‌تری هستند. ولی این کتاب مطالب تاریخی کم‌تر گفته‌شده‌ای را در مورد سیاهان آمریکا روایت کرده است.


جمله‌ای زیبا از کتاب (ترجمهٔ خودم):

"اگر دوست داری ببینی که کشورمان چگونه است، باید با قطار سفر کنی. به بیرون پنجره نگاه کن و چهرهٔ آمریکا را ببین." این حرف از اولش شوخی بود. توی این راه‌آهن زیرزمینی و بیرون پنجره، همیشه سیاهی و تاریکی بود.




۱۴ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

چهارده کتاب خوب از توشهٔ سال ۲۰۱۷

خورگی است دیگر. دست خودم نیست. هیچ وقت دست خودم نبوده. هر سفری رفتم، هر جایی از خرمشهر و قم و مشهد گرفته تا شیکاگو و بوستون و سان‌فرانسیسکو، اصلی‌ترین کاری که کرده‌ام سر زدن به کتاب‌فروشی‌ها بوده. این اواخر که شکر خدا دستم بیشتر از قبل به دهانم می‌رسیده، دیگر خون جلوی چشمم را گرفته و قفسهٔ کتاب قبلی را (که پولی بابتش نداده بودم) رها کردم و رفتم پی قفسهٔ بزرگ‌تری (که این یکی را هم مفتی از چنگ یکی از دوستان درآوردم). تازگی‌ها، این قفسه هم دارد جا کم می‌آورد. خلاصه، در سال ۲۰۱۷ عهد کردم خیلی زیاد کتاب بخوانم. صد جلدی شد. البته بعضی‌هایش کتاب کودک بود به خاطر پدرانگی. مثل «حسنی نگو یه دسته گل» که از آغاز تا انجامش به سه دقیقه هم نمی‌رسد. هشتاد و چند تا می‌ماند که اکثراً می‌شد کتاب نامیدشان. خواستم چهارده تای برتر را، به تبرک عدد چهارده، معرفی کنم. شاید در این دورهٔ شبکه‌های اجتماعی که وبلاگ‌ها از کتاب‌خانه‌های عمومی هم مهجورترند، کسی نگاهش بخورد و معرفی‌ام تأثیری داشته باشد. یک توضیح اضافه آن که، بعضی از این کتاب‌ها را به زبان انگلیسی خوانده‌ام. بعضی‌هایشان را می‌دانم که ترجمهٔ‌ فارسی دارند و برخی دیگر را، مخصوصاً آن‌ها که خیلی جدیدند، مطمئن نیستم. لذا نسخه‌ای را که خودم خواندم معرفی می‌کنم. توضیح بیشتر از کتاب‌ها (از جمله ترجمهٔ فارسی) در گودریدز موجود است. باقی بقایتان.

ادامه مطلب...
۱۱ دی ۹۶ ، ۲۱:۱۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی