محمدصادق رسولی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است

قفسه‌نوشت ۳۰۳: یک بغل کاکتوس؛ از امید مهدی‌نژاد

برای من شعر طنز بیشتر شنیدنی است تا خواندنی. مخصوصاً به خاطر آن که به دلایل تقریباً واضح انتخاب واژگانی در شعر طنز روی به کلمات کوچه‌بازاری دارد و به همین خاطر خیلی نمی‌شود انتظار لذت ادبی‌ای که از شعر جدی می‌شود برد داشت.

 

این شعر از ناصر فیض جالب بود:

ادامه مطلب...
۱۶ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۱۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۲۸۱: ما کو تا اونا شیم؛ از اکبر اکسیر


«وظایف»
مادر
می‌پخت، می‌شست
می‌برد می‌آورد
می‌دوشید می‌کاشت
کتک می‌خورد، فحش می‌شنید
درد می‌کشید، می‌زایید
ما گریه می‌کردیم
پدر
مثل کوه ایستاده بود
(ص ۶۱)

ادامه مطلب...
۲۳ اسفند ۰۱ ، ۰۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی

قفسه‌نوشت ۲۰۴: شاخ‌نامه؛ از مسلم حسن‌شاهی واریز

 

باورت می‌شد که ما روزی پفک صادر کنیم؟
خوردنی‌های مجاز و خوش‌نمک صادر کنیم؟

 

هفته‌ای یک بار اینجا جشنِ نیکوکاری است
باز هم باید به دنیا ما کمک صادر کنیم؟

 

حیف! اگر آقا محمدخان هم‌اکنون زنده بود
می‌توانستیم کلّی مردمک صادر کنیم!

 

مردم مظلومِ لندن اندکی افسرده‌اند
همتی کن تا به آنجا قلقلک صادر کنیم

 

«غرب» خود دیوارِ تحریمش ترک برداشته
هیچ لازم نیست دیگر ما ترک صادر کنیم

 

صادرات غیرنفتی ارزشش بالاتر است
بعد از این باید نشست مشترک صادر کنیم

 

کل کشورهای غربی تشنهٔ آزادی‌اند
کاش می‌شد قوطیِ آبِ خنک صادر کنیم!

 

بر سر یک قطره اش هرچند دعوا می‌کنند
نفتمان را نیز باید با کلک صادر کنیم!

 

ما که در اطرافمان بیداریِ اسلامی است
پس نمی‌صرفد به این‌جاها تشک صادر کنیم!

 

سال آینده به اوج خودکفایی می‌رسیم
قصد داریم از همین‌جا قاصدک صادر کنیم

۲۴ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدصادق رسولی