سالها پیش، طبق روال همیشگی دولت آمریکا، اسناد سری تاریخی بعد از مدتی در مورد اتفاقات ۲۵-۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بیرون آمد اما این بار به وضوح معلوم بود که اطلاعات به صورت گزینشی سانسور شدهاند و به دلایلی دولت آمریکا ترجیح داده است بخشی از اطلاعات را کماکان مسکوت بگذارد. مادلین آلبرایت، وزیر خارجهٔ اسبق رئیسجمهور، سالها پیش به نقش مستقیم آمریکا در آن اتفاقات اذعان کرد و سپس سالها بعد باراک اوباما اعترافی مجدد در این باره نمود. اما اطلاعاتی که سال ۲۰۱۷ آمد، یرواند آبراهامیان مورخ ایرانی ارمنیتبار ساکن آمریکا را بر آن داشت که این کتاب را سال ۲۰۲۱ منتشر کند و قبل از انتشار، نسخهای را برای محمدابراهیم فتاحی که ظاهراً مترجم اکثر کارهایش به فارسی است بفرستد.
متأسفانه فرصت ندارم به جزئیات بیشتری در مورد این کتاب بپردازم کما آن که این کتاب ۲۷۰ صفحهای بسیار فشرده با اطلاعات جالبی است که حرف اصلیاش برخلاف مورخان تجدیدنظرطلب (به زعم نویسنده) آن است که برخلاف آن حرفها اتفاقات ۲۸ مرداد نه زیر سر یکدندگی مصدق بود، نه اشتباهات کاشانی، نه بیعرضگی شاه، نه دسیسهٔ انگلیس و نه مشکلات اقتصادی. قصه خیلی مشخص است: آمریکا نمیخواست مصدق موی دماغ بلوک غرب باشد. او باید به هر قیمتی کنار برود. پس همهٔ نیروها بسیج شدند که مصدق کنار برود. اول فشار رسانهای؛ پنداری مصدق دیوانهای بود که نمیفهمید چه میکند و کشورش را به باد فنا میدهد (کاری که هنوز با سیاستمداران مخالف خودشان در رسانههای آمریکایی میکنند). بعد تحریم. سپس پول زیادی به ایران وارد کرد، انگلیس را بهخط کرد، شاه را به هر قیمتی شده مجاب کرد حداقل در این قضیه سکوت کند، و در نهایت کاری که میخواست کرد. تنها به پاراگرافی در صفحهٔ ۱۹۸ کتاب بسنده میکنم:
«روزولت در گزارش شخصیاش به چرچیل نشان میدهد که چطور چند روز پیشتر سفارت آمریکا به منظور کرایهٔ کامیون و توزیع در جنوب تهران، مبلغ قابل ملاحظهای پول در اختیار آیتالله بهبهانی قرار داد [توضیح از من: آبراهامیان تأکید میکند که طبق اسناد بهبهانی (فرزند بهبهانی از رهبران مشروطه) تنها روحانی نامداری است که مستقیماً با سرویسهای جاسوسی در ارتباط بوده است و هیچ سندی مبنی بر همکاری کاشانی وجود ندارد]. این پاراگراف کوتاه در نسخهٔ آزادشدهٔ اولیهٔ همان گزارش اصلاح شده بود. کاتم، تحلیلگر وقت سیا مینویسد این پولها به "دلارهای بهبهانی" معروف شدند. عامل اجرایی سیا چندی بعد نوشت که دلارهای سرازیرشده به داخل کشور به قدری زیاد بود که ارزش دلار در بازار سیاه از ۱۰۰ ریال به ۵۰ ریال کاهش یافت.»