«دود» رمان کوتاهی است از «حسین سناپور». زاویهٔ دید اول شخص (راوی شخصیت اول) و نحوهٔ روایت پر از جریان سیال خیال است. از نظر مضمون این رمان مرا تا حدی یاد «سرگذشت پرندهٔ کوکی» از «هاروکی مواراکامی» می‌اندازد (شاید به خاطر رفتارهای نیست‌انگارانهٔ شخصیت اول). اما ایرادی بسیار اساسی در رمان «دود» وجود دارد: روابط شخصیت‌ها تبیین نشده است. رفتارهای ناامیدانهٔ حسام، شخصیت اول داستان، به جز کنایه‌هایی به گذشته مانند اتفاق‌های دانشگاه (کی؟ کجا؟ چگونه؟) توجیه دیگری ندارد. پیگیری او از اتفاقی که برای لادن افتاده توجیه ندارد. در مجموع می‌شود گفت این رمان اگر خوب پرداخت می‌شد، شاید به جایی می‌رسید. اما چیزی که الان در دست ماست، کاری است نصفه‌نیمه و از یاد رفتنی.

قبلاً در مورد معروف‌ترین رمان سناپور، «نیمهٔ‌ غائب»، نوشته بودم:
https://delsharm.blog.ir/1396/11/12/nime-ghaeb