به عنوان دانشجوی دکتری باید دو ترم مدرس حل تمرین درس باشم. این اولین ترم است. به غیر از تصحیح برگه و کمک به استاد باید هفته‌ای یک ساعت پاسخگوی سؤالات دانشجوها باشم. یک روز دختری چینی می‌آید برای پرسش. از لهجه‌اش معلوم است اولین سال حضورش در امریکاست. بعد از این که جوابش را می‌گیرد، می‌پرسد آیا اسمت در کشورت خیلی محبوبیت دارد؟ می‌گویم: محمد؟ معلوم هست که محبوبیت دارد. خب اسم پیامبر است. می‌گوید: پیامبر؟ کدام پیامبر؟ جوابش می‌دهم: پیامبر اسلام، محمد. یعنی تا حالا چیزی از او نشنیده‌ای؟  جوابش نه است. اصلاً به گوشش هم نخورده چنین دینی! کمی از اسلام برایش می‌گویم. آخرش از او در مورد وضع دین در چین می‌پرسم. می‌گوید: کدام دین؟ مردم که دین ندارند. شروع می‌کند به  درد دل کردن. در کشور ما چیزی به اسم معنویت وجود ندارد. همه‌اش کار و خورد و خواب، همین. همیشه از این جور زندگی بدون معنویت گریزان بودم. خوش به حال شما که معنویت در زندگی‌تان وجود دارد.