کوتاه سخن: در مجموع کتابی است با نکات جالب و آموزنده.
اما گلایهای تقریباً تکراری: فرض کنید عالمی دینی برود منبری چندجلسهای منسجم ترتیب بدهد در موضوعی: مثلاً تربیت دینی کودک. حالا وسط سخنرانی به خاطر آن که مخاطب را سر ذوق بیاورد از سر ذوق حرفهایی بزند که مبنای دقیق علمی ندارد: مثلاً این که کل اقتصاد چپ و راست را بیفایده بخواند و از اقتصاد اسلامی بگوید؛ پنداری در ایران اقتصاد اسلامی تعریفشدهٔ پیادهسازیشده وجود دارد. تا اینجای کار من مشکلی ندارم. به نظرم خیلی مشکلی با این حرفهای ذوقی نیست تا زمانی که نخواهند همان حرفها را عین به عین به کتاب تبدیل کنند. نمیدانم کی این روند تبدیل کتاب به منبر به پایانش برسد ولی هر چه که هست ما با انبوهی از کتابها در این موضوع مواجهیم که حتی بعید میدانم توان توجیه و تنبیه همفکرانش را داشته باشد. این ناهمزبانی علمای دینی با مردم عادی خصوصاً تحصیلکردگان دانشگاهی مسألهٔ مهمی است که متأسفانه سادهانگارانه با آن برخورد میشود.