این رمان جایزهٔ بوکر ۲۰۱۴ را گرفته است. نویسنده اهل جزیرهٔ تاسمانی استرالیاست و شخصیت اول داستان هم اهل همینجاست. نام کتاب از روی یکی از شعرهای ژاپنی باشو است به همین نام. داستان اصلی در مورد سربازان استرالیایی است که زمان جنگ جهانی دوم در جبههٔ متفقین جنگیدهاند و اسیر ژاپنیها شدهاند. این اسیران حالا مجبورند در آسیای شرقی راهآهنی را برای ژاپنیها بسازند و با شرایط سخت وبا، بیماریهای دیگر و گرسنگی این کار را انجام دهند. زمانی که جنگ به پایان میرسد، این راهآهن نیمهکاره خود استعارهای میشود از بیهودگی این جنگ خانمانبرانداز.
شخصیت اصلی این داستان «دوریگو ایوانس» پزشک نظامی است که او هم اسیر شده است. داستان اول با پرشهای زمانی از جوانی و پیری و اسارت دوریگو شروع میشود اما کمکم زاویهٔ دید شخصیتهای دیگری مانند ناکامورا، نظامی ژاپنی مسئول کمپ زندانیهای کارگر راهآهن، و نظامی کرهای مزدور این کمپ وارد داستان میشود.
در فصلهای پایانی داستان با تراژدی عمیقی که در باطن و ظاهر زندگی هر یک از این افراد اتفاق میافتد آشنا میشویم. ناکامورا محکوم به اعدام است و فراری. دختران ژاپنی بعد از جنگ مجبور به تنفروشی به آمریکاییها میشوند. در صحنهای از داستان، ناکامورا شاهد قتل سرباز آمریکایی توسط جوانی ژاپنی با دختر تنفروش هستیم (اصلاحاً پَنپَن). ناکامورا بعد از کشتن جوان ژاپنی، به دختر رحم نمیکند و از او میخواهد کاملاً عریان شود که بتواند پیراهنش را به دختران خیابانی دیگری بفروشد و هزینهٔ زندگی مخفیانهاش را بدهد. مزدور کرهای به جرم ضرب و شتم اسرا محکوم به اعدام است. او میگوید امر امپراتور را انجام داده است و خود امپراتور به زندگیاش دارد ادامه میدهد ولی او به خاطر حقوق پنجاه ینی و گذران زندگی مجبور به این کار بوده است و حالا اعدام نصیب او شده است. و در آخر دوریگو که موقع جنگ رابطهای عاشقانه با زنعمویش داشته است (خود داستان این که چطور «ایمی» همسر عموی او میشود تراژدیای است از فقر و تنفروشی)، تا سالها فکر میکرده ایمی در حادثهای کشته شده است و ایمی هم تا سالها فکر میکرده دوریگو در اسارتگاه اعدام شده بود.
هنر نویسنده توصیف شاعرانه و دقیق اتفاقات است. او جنگ را از زاویهٔ دید متفقین بیشتر بیان میکند و بیشتر اشاره به جنایتهای ژاپنیها میکند (حتی اشارهٔ کوتاهی به حملهٔ اتمی نمیشود)، اما در توصیف واقعاً هنرمندانه دردهای بیرونی و درونی انسانهای درگیر این جنگ را تصویر کرده است. جاهایی واقعاً در تحیر دقت نظر نویسنده بودم که چطور میتواند اینقدر دقیق تصویری را به داستان بیاورد و مخاطب را درگیر خودش کند.