این دفتر مجموعهٔ شعرهای سپید سارا محمدی اردهالی (۱۳۵۴-) است که شعرهای سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ شاعر را دربرمی‌گیرد و سال ۱۳۸۹ از سوی نشر چشمه منتشر شده است و چاپ سوم آن از سال ۱۳۹۳ که در سال ۱۴۰۱ خریده‌ام در دست من است. در مجموع، شعرهای این کتاب از آن‌هایی است که حس کردم آنِ شاعرانه‌ای در شعرها و ریزبینی در برخی از تعبیرات وجود دارد ولی در مجموع من از ساده‌نویسی بیش از حد در شعرهای این مجموعه خوشم نیامد. سه شعری را که از این مجموعه پسندیده‌ام در اینجا می‌نویسم. یکی از شعرهای این کتاب را نشر چشمه با صدا و تصویر خود شاعر منتشر کرده است: https://www.aparat.com/v/7KTtO

 

«قرار عاشقانه»

 

تقاطع میرداماد-ولی‌عصر
کنار شیر آتش‌نشانی
زود رسیدم
سر قرار

 

به شیر چهارشانه و جدی نگاه کردم
«چند وقت است منتظری؟»
«ده سال،
منتظر می‌مانم
جایی آتش نگیرد.»

 

به قرار ما
پنج دقیقه مانده
بروم یا بمانم؟

(صص ۲۶-۲۷)

 

***

 

«شبیخون»

 

هفت بار
می‌شویم
لیوان‌ها و
بشقاب‌ها و
قابلمه‌ها را

 

چه‌قدر جان دارد این شب

(ص ۳۰)

 

***

 

«فارغ از این ماجرا»

 

صدای ساییده شدن به کلیدهای دیگر
دیوانه‌ام می‌کند
در این جیب تنگ و تاریک
کلید خانهٔ مادربزرگ شده‌ام

خانه را کوبیده‌اند
مادربزرگ مرده

چرا مرا از این حلقه درنمی‌آوری؟

(ص ۸۹)