یامینپور در اولین اثر داستانیاش خواسته زندگی شیخ انصاری، از علمای شیعهٔ اهل دزفول در دورهٔ قاجار، را به تصویر بکشد. در این رمان تأثیرات سبکی از نادر ابراهیمی مشهود است.
این داستان حتی به مرحلهٔ داستانشدن نزدیک نشده است. ویژگیهای بارز این اثر خطاهای فاحش روایتی است و توضیحات بیرون از متن داستان چه به صورت پاراگراف درونمتنی و چه به صورت تهنوشت! تحمل این داستان برای کسی که مأنوس به ادبیات داستانی جدی است بسیار دشوار است (نگفتم که فقط تا صفحهٔ ۷۰ خواندم؟). اثری از تلاش برای فضاسازی، شخصیتپردازی و تکاملبخشی به امر زبانی دیده نمیشود. صرفاً به نظر میرسد نویسنده تکلیفی بر دوش خود میدیده و با نوشتن این اثر بار سنگین تکلیفش را سبک کرده است. حالا این که این کتاب به چاپ ۴۴ام در نسخهای که دارم رسیده ظاهراً مربوط به ناشرش (انتشارات جمکران) و مخاطبانش (احتمالاً طلبهها و مذهبیهای سنتی) است نه قوت اثر. اصلاً این اثر قوت ویژهای ندارد. بیشترش ضعف است.