پشت بامها سپید
جادههای پیش رو سیاه
قد سروها خم از شلوغ برف
بادهای سوزناک
در کمین گونهٔ پیادهها
کفشهای من
روی لیز ممتد پیادهرو
قلب من ولی کنار توست
در همان کویر بینصیب
در پی سراب چشمهای تو
آسمان کمی کبود
قصهٔ دلم همیشه قصهٔ همان که بود یا نبود
آه باز هم چراغ قرمز است
صبر میکنند کفشهای من
رفته از دلم هر آنچه صبر و آنچه از قرار مانده بود
باز هم چراغ قرمز است
هان!
چراغ راه سبز شد
پیادهرو سپید
چشمهای من سیاه
باز هم به یاد چشمهات
مات میشوم در این صمیمی غریب
آسمان کبود
پشت بامها سپید
جادههای پیش رو…
چشمهای من…
سرنوشت بینصیب ما…
۱۷ دسامبر ۲۰۲۰
فیلادلفیا، پنسیلوانیا