غیر از این خستگی جان‌فرسا

درد شکل دیگری دارد

شکل مرگ شاپرک‌هایی 

در طواف کعبهٔ فانوس

-شبح آفتاب 

در شبی گستاخ-


درد شکل دیگری دارد:

                    خبر خونی تب خورشید

                       از زبان گنگ جیرجیرک‌ها



درد شکل دیگری دارد

چون که می‌شود گاهی

در هراس خستگی پا شد

در صمیمی کوچه‌ای تاریک

غرق حیرتی دوباره پیدا شد

هم‌قدم با ترانهٔ شبنم

امتداد کوچه را طی کرد

و به یک اتفاق کهنه اندیشید


آه این شب، شب بی‌رحم

من رفیق آسمان شده‌ام

او پر از بغض ابر و من اما

مملو از پرسشی که در من… آه

من رفیق آسمان شده‌ام

در سیاهی هجرت خورشید

در شباهنگ پرسش فردا


درد شکل دیگری دارد

شکل حیرانی تنی تنها

روح حیران پرسشی در جان

حیرتی ملحدانه یا ایمان؟



نیویورک، ۱۹ آگوست ۲۰۱۸