رمانی که محمود دولت‌آبادی، از بزرگان داستان‌نویسی در ایران، در دههٔ هشتاد با مضمون جنگ و صلح نوشته است. زبانِ داستان تنه به زبان بیهقی می‌زند و سبک روایت آن جریان سیال خیال است، بیشترش در خیال نویسنده‌ای عراقی که به او امر شده است که داستان را باب میل حزب بعث بنویسد، ولی او که در خیالش خود را از اجداد نیمچه‌ایرانی می‌پندارد و در پی صلح است، پرندهٔ خیالش به سمت صلح می‌پرد نه جنگ. داستان نمادین است با نمادهایی مانند بسمل شدن کبوتر، و شیری که پستانش پذیرای تشنگان وامانده در کویر بی‌آب است. در این کار زبان بیش از حد بر داستان می‌چربد. انگاری که نویسنده برای پوشش دادن ضعف در گفتگونویسی، روایت و فضاسازی پناه به زبانی برده است که به نظر نمی‌آید با فضای جنگ مأنوس باشد. متأسفانه این رمان تنها یک مضمون دارد که در همان آغاز لو می‌رود و به غیر از زبانِ ویژه چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد.