برای یک رمان با سبک روایت متعارف چند پیش‌نیاز اصلی وجود دارد. یکی‌اش شناساندن مکان و زمان در داستان، فضاسازی در صورت تاریخی بودن موقعیت داستان، شخصیت‌پردازی و داشتن کشش داستانی است. رمان حاضر، نوشتهٔ نویسندهٔ ایرلندی و استاد کنونی دانشگاه کلمبیا، فاقد موارد یادشده است. شخصیت «ایلیس» که برای کار به بروکلین رفته است، معلوم نیست که دقیقاً چه جور آدمی است، وضعیت زیستن در ایرلند آن زمان چگونه است، آن زمان دقیقاً چه دهه‌ای بوده است (با توجه به رفت‌وآمد با کشتی و وجود به ندرت تلفن می‌شود حدس‌هایی زد)، و چرا باید کشیش ایرلندی این‌قدر برایش اصطلاحاً مرام بگذارد. زاویهٔ دید شخصیت اول داستان وقتی به بروکلین می‌آید طوری است که انگار او مانند خودِ نویسنده سال‌ها با فضای نیویورک آشنا بوده است. رابطهٔ موازی با دو پسر یکی در ایرلند و یکی در بروکلین که دیگر نوبر شخصیت‌پردازی است. مخلص کلام، یک کار ضعیف در مورد مقولهٔ مهاجرت به آمریکا که احتمالاً برخی از ایرلندی‌های مهاجر با آن هم‌ذات‌پنداری کنند. این کتاب ظاهراً با عنوان «دختری در بروکلین» به فارسی ترجمه شده است.