خوشه‌های خشم (انگورهای خشم) رمانِ جان استاین‌بک، نویسندهٔ معاصر امریکایی، است که به سال ۱۹۳۹ در ۱۰۰ روز نوشته شده است. این رمان به دلایل مختلف، مانند تنگ‌دستی نویسنده، مشکلات ساختاری واضحی دارد، مانند توضیحات میان مکالمه‌ها که گاه اصل سادهٔ نشان دادن به جای توضیح دادن را زیر پا می‌گذارد، یا اشتباهات جغرافیایی در مورد ایالت اوکلاهاما که از چشم منتقدین دور نمانده است. با همهٔ ضعف‌ها، این کتاب از خوش‌اقبال‌ترین رمان‌های تاریخ امریکاست؛ جایزهٔ پولیتزر برده و شاید اصلی‌ترین دلیل برای جایزهٔ نوبل نویسنده باشد. مکالمه‌های بسیار طبیعی با غلط‌های مصطلح امریکایی‌های کم‌سواد طوری است که معلوم نیست چقدر در ترجمه این زیبایی‌ها حفظ شده باشد؛ یعنی اگر انگلیسی می‌دانید حیف است آن را به فارسی بخوانید. تقریباً پس از هر فصل بلند که به داستان اصلی (خانواده «جود» از اوکلاهاما) می‌پردازد، نویسنده فصل‌های کوتاه با توصیفی شاعرانه و با گرایش چپ در مورد وضعیت رکود اقتصادی امریکا می‌آورد. در این فصل‌ها به وضوح مخالفت نویسنده با نشانه‌های سرمایه‌داری مانند بانک (یا به قول نویسنده غول) معلوم است. البته ظاهراً استاین‌بک در اواخر عمرش از آن مواضع عقب‌نشینی کرده است. 

خانوادهٔ «جود» بعد از آن که زمین‌شان به خاطر دلایل آب و هوایی بایر می‌شود، ورشکست می‌شوند و بانک زمین‌شان را مصادره می‌کند. «تام» فرزند خانواده به تازگی از زندان به صورت عفو مشروط آزاد شده است و درست زمانی سر می‌رسد که خانواده قصد عزیمت به کالیفرنیا، بهشت موعود کارگران، دارد. داستان پر است از توصیفات دردناک در مورد زالوصفتی سرمایه‌دارانی که از گرسنگی کارگران سوءاستفاده می‌کنند و حقوق‌هایی پرداخت می‌کنند که حتی کفاف خرج نان شب کارگران را نمی‌دهد. مانند «موش‌ها و آدم‌ها»، دیگر رمانِ نویسنده، پایان‌بندی داستان غافلگیرکننده است؛ پایانی که باعث می‌شود تا مدت‌ها ذهن خواننده درگیر اتفاقی غیرعادی باشد.

خوشه‌های خشم اثری ادبی است که باید خوانده شود؛ اگر کسی دوست دارد بداند که این شرکت‌های عظیم امریکایی از شانه‌های چه کسانی پله ساختند، اگر کسی دوست دارد بداند که در فرایند صنعتی شدن چه بلایی بر سر بسیاری از مردم امریکا آمده، اگر کسی می‌خواهد عاقبت بانک‌داری غربی را بداند، اگر کسی می‌خواهد قصه‌ای سرگرم‌کننده بخواند، اگر کسی به ادبیات متعهد علاقه دارد، اگر ...، اگر ...، اگر ...