«نکته‌های ویرایش» حاوی یادداشت‌های سازمان‌یافتهٔ علی صلح‌جو در مورد ویرایش است. از جهت این که نوشته‌های پراکنده‌ای که ظاهراً در زمان‌ها و موضوعات مختلف برداشته شده، به این صورت منظم شده است قابل تقدیر است. از جهت دیگر، این کتاب صرفاً به درد ویراستارها نمی‌خورد و برای هر کسی که دستی بر نوشتن دارد، از نوشتن پایان‌نامه و مقالهٔ فارسی گرفته تا کتاب و داستان، لازم است. ولی متأسفانه خبر بد این است که نسخه‌ای که من از این کتاب دارم، چاپ سوم و با شمارگان ۷۰۰ نسخه است. در واقع با یک فاجعهٔ کتاب‌خوانی در کشور مواجهیم. مخصوصاً از این جهت که امروزه به خاطر وفور رایانه‌های شخصی، اکثر افراد خودشان متون علمی و اداری‌شان را می‌نویسند. و چقدر این مسأله برای من دردناک است وقتی که می‌بینم در پایان‌نامه‌ها و مقالات فارسی از دانش‌آموخته‌های دانشگاه‌های سطح اول ایران، مسائل ساده‌ای مانند این که ویرگول به کلمهٔ قبل می‌چسبد نه به کلمهٔ بعد رعایت نمی‌شود. به نظرم خواندن این کتاب، حتی به صورت تفننی و پراکنده، جالب و مفید خواهد بود (و خیلی مفیدتر از تحلیل آن که ساق پای مدافع به توپ خورد یا به ساق پای مهاجم، در برنامهٔ نود و امثالهم). 



البته در این موضوع، کتاب «غلط ننویسیم» مرحوم نجفی کتاب جامع‌تری است، بیشتر به این خاطر که این کتاب به نیت کتاب بودن نوشته شده است و شاهد مثال‌های جالبی از متون قدیمی مثل گلستان سعدی آورده است. در دورهٔ کوتاهی در پروژهٔ «ویراستیار» (ویرایش متون فارسی در نرم‌افزار ورد) مشغول به کار شدم که به دلایلی کارم کشید به پروژهٔ دادگان زبان فارسی بر اساس دستور وابستگی. آن زمان یکی از وظایف من خواندن کتاب «غلط ننویسیم»‌ مرحوم نجفی بود (که البته آقای نجفی آن موقع در قید حیات بودند). وقتی که کتاب تمام شد، به همکارانم به شوخی گفتم که هر چه «می‌باشد» را اگر «است» کنیم، نصف راه را رفته‌ایم و این حرف شده بود نقل صحبت‌های ما. متأسفانه کتاب‌های ویراستاری در زبان فارسی با فناوری روز جلو نرفته است. خیلی از ویراستاران با مسائل و مشکلات خط فارسی در رایانه آشنا نیستند و همین باعث می‌شود که گاهی خودشان را درگیر باید و نبایدهایی بکنند که فراتر از ۷۰۰ نسخهٔ کتابشان نرود. صحبت من در آن نیست که حرف از ویرایش کتاب را وابنهیم و بگذاریم تلگرام و وایبر و توییتر هر بلایی که می‌خواهند بر سر زبان فارسی بیاورند. بیشتر صحبتم در آن است که نگاه منعطف به روند تغییر زبان و البته پرهیز از نگاه افراطی باستانی به اصول نگارش می‌تواند گامی رو به جلو باشد برای آن که بتوانیم کمکی به پیراستگی بیشتر زبان فارسی کنیم. و البته تا وقتی که کتاب‌های با چنین اهمیتی در ۷۰۰ نسخه منتشر بشوند، این حرف‌ها خواب و خیالی بیش نیست. خانه از پای‌بند (=بست؟) ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است.