تقدیم به تو ای خوبْ و به پاسِ مهربانی‌هایت

ای جاریِ ترنم هستی و روشنی

ای مبهمِ سکوتِ جهان در خیالِ من

اینک شکوهِ چشمِ تو در من ترانه‌ای‌ست

چون گویش لطیفِ گُلی در شمیمِ صبح

□□□

دل‌تنگم از همیشۀ تنهایی‌ات که باز

طعمِ سرودنی دگر از دل برون شده

شیرینِ من!

از آن زمان که شدی هم‌نوایِ من

عشقت به کامِ این دلِ عاشق، جنون شده

 

چالوس ـ ششم فرودین 1390