حتی اگر که یاد شیرین
مثل قند در دلت آب میشود
باید از مرز خسروی گذشته باشی
تا بر پیشانی تکیدۀ کویر
از خون گرم واژههای حکشده بر صفحههای آن
هزار آیۀ «شیرینتر از عسل» را
از لبان شوریدۀ عاشقی بشنوی که آب
در حسرت یک بوسه از لبانش
تا انتهای تاریخ
هزار دجله را گریست و بیآبرو شد
اردیبهشت 88
بسیار دلنشین می نویسید به طور اتفاقی مهمان شما بودم
خیلی خوب بود... خوشحال می شم مهمان من هم باشید...