جایی برای گریه در شعرم باز کنید
من
از این پیچ و خم ممتد بدم میآید
انگار
دیگر هفتبرادر
از کلنگ رضاخان ضجه نمیکشند
و رضاخان
دیگر از سبیلهایش
روغن انگلیسی نمیچکد.
رضاخان دارد
به صورت زنگزده شیخ فضلالله
- همان که پدربزرگ میگفت
امام زمان بهاو از خودش شبیهتر است-
میخندد.
□□□
حالا
مردانی بی هیچ شباهت
برای ریشهای از جنگ برگشتهشان
ژلهای امریکایی سفارش دادهاند
فقط جایی برای گریه در شعرم باز کنید
من
همان هشتمین برادرم
که تاریخ مرا زائید
تا کلنگی دیگر بر سینه بگیرم
و از این درد مادرانه
گــریه کنم.
مرداد ۱۳۸۶
*******
پی نوشت:
هفت برادران منطقه ای است در کنار جاده کندوان. در کنار جاده، تعدادی صخره بلند - احتمالاً هفت سنگ- وجود دارد که رضای پهلوی در زمان افتتاح جاده؛ کلنگی بر روی یکی از سنگها زد که هنوز هم قسمتی از آن کلنگ روی سنگ باقی مانده است.
جاده کندوان در سال ۱۳۱۱ افتتاح شد و هم اکنون پنجمین جاده زیبای جهانگردی است. راستی آزادراه تهران-شمال چه شد؟
وبلاگ زیبایی دارید
من هم آپ کردم اگه سر بزنید خوشحال می شم
همیشه موفق باشید