«برای درختها»
برای درختهای کنار جاده فرقی ندارد،
کسی که سفرَست
میرود، یا میآید
برای من اما فرق زیادی دارند
درختان مسیری که از تو دورم میکند
و درختان مسیری که با تو نزدیکم
***
«کارگران مشغول کارند»
شیشههای پنجره را پاک میکنی
عرق،
بر صورت مات و خستهٔ کارگران برق میافتد
و بزرگراه
یکی از همین روزها افتتاح میشود
لعنت به جاده مادربزرگ!
لعنت به جاده،
که هر که را تو به دنیا آوردی، او بُرد.
***
«اتفاق»
اتفاق دردناکیسست،
افتادن از چشم تو
بر سر زبان مردم.
در میان شعرهای بیمایهای که این روزها میبینم، اندک مایههای شاعرانه در این مجموعه دیدم. البته جای تأثر است که باید به کممایگی بسنده کنیم.