از موقعی که غربت‌نشین شده‌ام، کتاب‌های ایران را از طریق کتاب‌هایی که دانشگاه می‌آورد دنبال می‌کنم. تازگی‌ها با پدیده‌ای مواجه شده‌ام که اسمش را فی‌البداهه می‌گذارم کتاب‌سازی. مثلاً نویسنده‌ای خیلی معروف است، آن وقت چهار تا نوشتهٔ بی‌ربطش را سر هم می‌کنند و به اسم کتاب به خورد ملت می‌دهند. مثلاً کتاب «تا سر زلف عروسان قلم» نوشتهٔ محمود دولت‌آبادی که گزیدهٔ بدون توضیح و حاشیه‌نویسی نوشته‌های کهن است. یا همین الان کنار دستم، کتاب «چگونه می‌توان داستان‌نویس شد؟» نوشتهٔ جمال میرصادقی است به قیمت ۵۵ هزار تومان. محتوایش چیست؟ شاید حدس بزنید یک کتاب مرجع است برای راهنمایی تازه‌کارها برای نوشتن. حدس تا حدی درست است البته با این توضیح که عمدهٔ کتاب داستان‌های کوتاه خود نویسنده است که لابلای فصول کتاب جا خوش کرده است تا به هفتصد و خرده‌ای صفحه و قیمت پنجاه و پنج هزار تومانی برسد. کتاب دیگری از همین نویسنده در کتابخانهٔ دانشگاه هست به اسم «داستان و داستان‌نویس» به همین سبک و سیاق.



در این میان، کتاب «جادوهای داستان»، کتاب‌سازی نیست ولی تا حدی چنین حسی را به آدم منتقل می‌کند. یعنی بد نیست و می‌توانست خیلی بهتر باشد. این کتاب، کتابی کوتاه شامل یک سخنرانی و چهار مقاله است. موضوع اصلی کتاب، تحلیل عناصر جادو و سیالیت خیال در داستان‌های رئالیسم جادویی و جریان سریال خیال است. یک فصل از کتاب اختصاص دارد به جادو در داستان‌های مارکز، بورخس و کافکا. فصلی دیگر در مورد وهم در داستان‌های ساعدی است. دو فصل دیگر در مورد داستان موقعیت و سیلایت خیال است. به نظرم به غیر از سخنرانی (به جای مقدمهٔ) کتاب، بقیهٔ نوشته‌ها نامسنجم و پراکنده هستند. شاید اگر خواننده همهٔ آن کتاب‌هایی که در این فصول اشاره شده است را خوانده و به یاد داشته باشد، بتواند تا حدی با کتاب ارتباط برقرار کند. درست مثل حسی که من از فصل آخر کتاب داشتم چون هم «خشم و هیاهو»ی فاکنر را خوانده بودم و هم «شازده احتجاب» گلشیری را. در مجموع این آش شله‌قلم‌کار، آش دهن‌سوزی نیست.